در یکی از کشیک ها که به عنوان سوپروایزر شیفت انجام وظیفه می کردم و مشغول راند بخش ها بودم بطور اتفاقی متوجه نام بیماری شدم که نامش برایم آشنا بود.
این فرد یک بیمار فراری بود که دفعه قبل توی یکی از کشیک های خودم از بیمارستان بدون دستور ترخیص پزشک و تسویه حساب و هماهنگی با بخش جراحی، بیمارستان را ترک کرده بود.
بار سوم بود که این کار را تکرار کرده بود.
هفت بار حامله شده بود و پنج بچه زنده داشت دو مورد هم طبق شرح حال از پیش گفته اش سقط شده بودند.
طبق گفته پرسنل بخش دفعات قبل بیمار ابتدا نوزادش را توسط فرد دیگری از بخش خارج می کرده و سپس خودش فرار می کرد.
این زن هیچ همسری نداشت و هیچ مدرک تاهلی هم ارایه نمی کرد.
به نظر می رسید هدف خاصی از بارداری و بچه دار شدن دارد.
به لحاظ سیستم حمایت بیمارستان ها از حمایت بی قید و شرط از مادران باردار، بیمارستان تمام خدمات لازم را به این قشر ارایه می دهد.
پس این فرد هیچ نگرانی ای در رابطه با عدم پذیرش و مشکلات بستری نداشته و حتی برای سومین بار در بیمارستان فوق علی رغم قرار گرفتن در لیست سیاه (افراد بدهکار) پذیرش می شود و خدمات دریافت می کند. در هر صورت بیمار سزارین می شود و در حال حاضر در بخش بستری است.
با توجه به زمینه ذهنی قبلی (در مورد این بیمار) که داشتم به همکاران بخش دستور دادم اتاق بیمار رابه جلوی استیشن تغییر دهند و تمام رفت و آمدها و حرکات مشکوک بیمار را به بنده اطلاع دهند و البته بیمار دلیل آن را متوجه نشود و همکاران هم کاملا طبیعی رفتار کنند.
بچه نیز همچنان کنار مادر بود.
یک نگهبان تمام وقت هم برای آن طبقه مامور کردم که به طور نامحسوس از سالن کناری ورودی بخش را کنترل کند.
موضوع به واحد حراست و مددکاری بیمارستان هم جهت هماهنگی اطلاع داده شد. بعد از گذشت چند ساعت در همان کشیک شب نگهبان، خانمی میانسال که چهره اش برایش آشنا بوده و هر از گاهی به بیمارستان می آمد را رویت می کند. رفتارش را تحت نظر می گیرد دقیقا او کسی بود که برای بردن بچه آمده بود وارد بخش می شود و خودش را خواهر بیمار اعلام می کند.
همکاران بخش موضوع را گزارش می دهند.
بنده به اتفاق مامور پلیس کشیک بیمارستان به بخش مربوطه می رویم.
از فرد ملاقات کننده مدارک شناسایی تقاضا می کنیم که ارایه نمی دهد و اصرار دارد که موضوع به بیمارستان مربوط نمی شود که او کیست.
شروع به پرخاشگری و بهم ریختن سکوت و نظم بخش می کند که این بهانه خوبی برای بازداشتش توسط مامور بود لذا مامور کشیک فرد را دستگیر کرد و برای بازجویی به پاسگاه مربوطه فرستاد.
صبح موضوع توسط واحد مددکاری پیگیری شد.
مادر و نوزاد هر دو قابل ترخیص بودند اما مادر ناتوان در ارایه مدرک تاهل بود لذا فعلا نوزاد باید تحویل سیستم حمایتی می شد.
درکشیک بعدی نتیجه بازجویی را از واحد مددکاری جویا شدم........نتیجه چه بود؟
متاسفانه آن زنی که خودش را خواهر بیمار اعلام کرده بود دلال خرید و فروش بچه بود....
مادر هم با رای قاضی بازداشت شد تا پرونده اش بررسی شود.
نوزاد تحویل سیستم حمایتی شد و آن فرد دلال سایر زنجیره خرید و فروش کودک را لو داد......
سوال: به سر آن بچه های قبلی و موارد مشابه چه می آید؟
به سرپرستی گرفته می شوند؟
یا ارگان هایش بعد از کامل شدن به فروش می روند؟
یا برای تکدی گری و ...تربیت می گردند؟
و یا .....
دانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری: نام محفوظ
توسط: ایمان
وای این از هر داستان درام و تلخی که تا به امروز خواندم تلخ تر مگر امکان فروش عضو کودک وجود دارد؟؟؟
باید انجمن های اهدای عضو به این موضوع شدیدآ توجه کنند قبل اینکه این کار در کشور رواج یابد.
مافیای ادم فروشی اینطوری عمل نمی کنه که مادر از ابتدا با چنین نظری بچه دار بشه، مو به بدنم راست شده!