امروز عصر مادری از منطقه حسین آباد ( گرگان ) به من زنگ زد گفت:
شوهرم صرع دارد و نمی تواند کارکند پول ندارد دارویش را بخرد داروهایش تمام شده است
چهار ماهه باردارم ولی تا کنون مرکز بهداشت نرفتم چون می فرستند سونوگرافی و من هزینه اش را ندارم
یک بچه چهار ساله هم دارم
همسایه ها غذا درست می کنند به ما هم می دهند هیچی نداریم
خودم هم کار در منزل می کردم ولی الان به خاطر بارداریم و تهوع زیادی که دارم نمی توانم ولی اگر کاری باشه با این حال انجام می دهم
لباس کهنه هم باشد برای ما بیاورید استفاده می کنیم
گفتم شماره مرا از کجا دارید؟ گفت آن دفعه آمده بودید کوی عرفان به من هم سویا داده بودید من انجا شماره شما را گرفتم ولی حالا رفته ایم حسین آباد ...
اگر خواستید که برای تهیه داروهای صرع این آقا کمک کنید یا برای غذای کودک چهارساله کمک کنید یا لباس دست دوم دارید به من پیام دهید. لباس و کفش دست دوم در هر سایزی قابل استفاده برای مددجویان است
قاعده این عالم ثروت و فراوانی است
پی نوشت شنبه 15 آذر 1399: دیشب یکی از دانش آموختگان مبلغی را واریز کردند و نوشت دکتر جونم بفرمایید
و امروز صبح هم عزیز دیگری مبلغی را واریز کردند برای خرید داروها و گفتند مقداری لباس هم دارند و قرار است که در این هفته در ساری از ایشان بگیرم
قاعده این عالم ثروت و فراوانی است