۲. یک نام به ذهن خود بدهید و با احترام گوش کنید
هنگامی که به شخص دیگری گوش میدهیم، تصمیم میگیریم که به آنچه او میگوید موافق باشیم یا خیر.
با صدای درون خود، معمولاً احساس نمیکنیم که این انتخاب را داریم، اما من به شما پیشنهاد میدهم که این رویه را امتحان کنید.
تحقیقات نشان داده است که دادن یک نام به ذهن شما - نامی غیر از نام خودتان - کمک میکند. چرا؟ چون اگر ذهن شما یک نام دیگر داشته باشد، متفاوت از "شما" خواهد بود.
من ذهن خودم را "جورج" مینامم. هر نامی را که دوست دارید انتخاب کنید - حتی آقای ذهن یا خانم ذهن هم قابل قبول است.
حالا با استفاده از نام جدید آن، به ذهن خود سلام بگویید، به انگیزه اینکه دارید در یک مهمانی با آن آشنا میشوید. البته، اگر در حال خواندن این متن در حضور دیگران هستید - مثلاً در اتوبوس یا قطار - این کار را به صورت خودمانی انجام دهید.

برای کمک به شما در ترک باور به اندیشههای خودکار غیرمطلوب
پنج تمرین مؤثر
برای کمک به شما در ترک باور به اندیشههای خودکار غیرمطلوب
Disobey on purpose
1. عمداً عصیان کنید
بگذارید با یک تمرینی شروع کنم که مطمئناً برای شما عجیب و غریب خواهد بود. به من اعتماد کنید. ایستاده و با حمل یک تلفن همراه، کتاب یا شیء دیگر، به آرامی در اتاق حرکت کنید و در حین راه رفتن، این جمله را چند بار بلند بخوانید. بله، در حین حرکت این جمله را بخوانید.
آمادهاید؟ بلند شوید، حرکت کنید، بخوانید. شروع کنید!
جمله این است: "من نمیتوانم در این اتاق حرکت کنم."
همچنان به حرکت خود ادامه دهید! این جمله را به آرامی اما بارها و بارها تکرار کنید. "من نمیتوانم در این اتاق حرکت کنم." حداقل پنج یا شش بار تکرار کنید، سپس میتوانید دوباره بنشینید.
این تمرین به نظر خیلی کوچک میآید، درست است؟ اما این یک تحریک کوچک به دستور دهنده درونی شماست - به چیزی که بخشی از ذهن ما است که به طور پیوسته راه حلهایی برای درد روانی ما ارائه میدهد - و یک کمک کوچک به شما برای پوشیدن لباس شخصیت قهرمانی خود.
این تمرین یکی از اکتشافات زودهنگام ما در زمینه defusion بود. حتی اگر این تمرین احمقانه به نظر میرسد، یک تیم در ایرلند در یک آزمایش آزمایشگاهی اخیر نشان داد که بلافاصله میزان تحمل دردی که به صورت تجربی ایجاد شده بود را تقریباً ۴۰ درصد افزایش داد. در این مطالعه، افراد توانایی داشتند دست خود را بر روی یک بشقاب بسیار داغ (که به اندازه کافی داغ بود تا درد واقعی به وجود آید، ولی به حدی که آسیب نرساند) ۴۰ درصد بیشتر نگه داشتند - فقط با چند لحظه گفتن چیزی در حالی که عمل کردند.
حتی کوچکترین نشانهای از اینکه قدرت ذهن بر شما یک وهم است، میتواند به شما آزادی بیشتری برای انجام کارهای سخت بدهد. شما میتوانید به راحتی آن را به عنوان یک تمرین مرتب در زندگی خود به عنوان یک عملکرد منظم اضافه کنید (در حال حاضر من در حال تایپ این جمله هستم، ولی میگویم "من نمیتوانم این جمله را تایپ کنم!"). ![]()
4. آن را بخوانید Sing it
این روش در مواقعی که با اندیشهی چسبندهای دست و پنجه نرم میکنید بسیار مؤثر است. این اندیشه را به یک جمله تبدیل کنید و سعی کنید آن را بخوانید - دوباره، اگر تنها هستید، بلند بخوانید و در غیر اینصورت در خودتان بخوانید. هر نوایی که دوست دارید قابل قبول است. نوای پیشفرض من "تولدت مبارک" است. نگران کلمات یا قالب شعری نباشید - شما در حال آزمایش برای برنامه "استعداد برخوردار امریکا America’s Got Talent" نیستید! فقط اندیشهی خود را به هر نوایی که دوست دارید تکرار کنید.
حالا یک اندیشهی مزاحم را پیدا کنید و این روش را امتحان کنید. با نوایهای مختلف آزمایش کنید و یا آن را با سرعتی سریع یا کند بخوانید. چگونه میتوانید بدانید که "موفق شدهاید"؟ این نیست که اندیشه برود یا غیرقابل باور شود؛ بلکه این است که میتوانید آن را به عنوان یک اندیشهی دیگر و بهتر ببینید.![]()
5. همراهی با خودش
5. Carry it with you
اندیشهی تکراری و انتقادی خود را روی یک کاغذ کوچک بنویسید. شاید "من احمق هستم" یا "من دوست نداشتنی هستم" یا "من قرار است شکست بخورم" باشد. پس از اتمام نوشتن، کاغذ را بلند کرده و به آن به عنوان یک برگه ارزشمند و شیشهای از یک مخطوطه باستانی نگاه کنید. این کلمات، اکنون یک ارتباط با گذشتهی شما دارند.
حتی اگر این اندیشه دردناک باشد، از خود بپرسید که آیا مایل هستید که این بخش کوچکی از کاغذ را با خود حمل کنید و این تاریخچه را احترام بگذارید؟ اگر به پاسخ "بله" برسید، آن را در جیب، کیف پول یا کیف خود قرار دهید و به همراه خود بیاورید. در طی روزهایی که آن را همراه میکنید، بهطور مرتب، کیف پول یا کیف خود (یا هر جای دیگری که آن را نگه میدارید) را لمس کنید تا بگویید که این بخشی از سفر شماست و به خوشآمدگویی آن خوش آمدید.
بسم الله الرحمن الرحیم