چکیده
حمايتهاي سياسي و رسمي، بسياري از انستيتوها را قادر مي سازد تا ميليونها دلار را براي بكارگيري ابزارهاي كامپيوتري صرف نمايند كه ابن ابزارهاي كامپيوتري، بطور موثر با دوره هاي آموزشي همخواني ندارد. در حاليكه دستيابي به ابزارهاي تكنولوژي تحصيلي بطور چشمگيري بهبود و ارتقاء يافته است با اين حال، هنوز در بيشتر مدارس اين نگراني درباره همخواني آموزش تكنولوژي كامپيوتر براي حمايت از يادگيري دانشجويان، وجود دارد. تناسب ابزارهاي كامپيوتري، يك تغيير بزرگ را در زندگي مردم بوجود مي آورد. تناسب تكنولوژي يك پديده پيچيده اي است كه انگيزه هاي معلمين، درك آنها و عقايدشان را درباره تكنولوژي درگير مي كند. اگر چه تكنولوژي كامپيوتر يك به عنوان يك با ابزار پتانسيل قوي براي بهسازي و يا حتي دگرگون ساختن تحصيلات و آموزش محسوب مي شود اما در راه دستيابي به اين موفقيت، بخصوص در رابطه يادگيري دانشجويان موانعي بوجود مي آيند.
اين مقاله بعنوان يك بازنگري درباره استفااده از تكنولوژي در آموزش مي باشد كه بر روي موانع بكارگيري و تناسب تكنولوژي كامپيوتري متمركز مي شود .علاوه بر اين اين مقاله، پيشنهاداتي را براي حداكثر مزاياي يادگيري با تكنولوژي كامپيوتري فراهم مي كند.
كلمات كليدي: تكنولوژي آموزشي، ابزارهاي كامپيوتري، همخواني و تطابق تكنولوژي آموزشي، يادگيري دانشجويان
تاريخچه استفاده از تكنولوژي كامپيوتري براي يادگيري سرشار است از promises و ياس ها و نااميدي ها. تكنولوژي آموزشي نتوانست از حداكثر توانايي هاي خود براي رضايتمندي و تغييرات رضايت بخش در آموزش بهره ببرد. علاوه بر اين در بيشتر موارد under utilized و بطور خيلي موثر بكار گرفته نمي شود . علي رغم گزارشات حاكي از افزايش استفاده از تكنولوژي آموزشي بر بسياري از حيطه هاي دانشگاهي ، قسمت عمده ايي از معلمين از تكنولوژي كامپوتري در دوره هاي درسي خود استفاده نمي کنند. كامپيوتر ها در بسياري از موقعيت ها بعنوان يك بخش مكمل از كلاسهاس سنتي بكار گرفته مي شوند و هنوز بطور قابل موثري با فعاليتهاي كلاسهاي روزانه ، تطابق نيافته اند در حاليكه مربيان ، شاهد افزايش دستيابي به اينترنت ، پهناي باند بيشتر و ابزارهاي كامپيوتر از قبيل تكنولوژي موبايل هستند ، با اين حال هنوز ، بسياري از سوالات بي پاسخ باقي مانده است. آيا سرمايه گذاريهاي مالي وسيع در تكنولوژي بر يادگيري دانشجويان تاثير گذارند ويا هيچ گونه تاثيري در اين حيطه ندارند.
بسياري از آموزش دهندگان ، دولتمردان و بازرگانان هنوز عقيده دارند سرمايه گذاري كامپيوتر استفاده آموزشي آنرا افزايش داده ، و آموزش و يادگيري را بهبود مي بخشد. با اين حال نه تنها فراهم كردن ابزارهاي كامپيوتري در كلاسها و بلكه فراهم كردنtechnology state- of -art نیز به تنهايي خود منجر به تغييرات يادگيري مطلوب در تحصيل و آموزش نخواهند شد.
حمايتهاي سازماني و سياسي ، بسياري از موسسات را قادر ساخته كه ميليونها دلار را براي كسب ابزارهاي آموزشي كامپوتري خرج نمايند كه بطور تاسف اوري ، بطور موثر با دوره هاي آموزشي همخواني ندارد. انستيتوهايي كه پول بيشتر در منابع تكنولوژي خرج مي نمايند، بر اين باورند كه ، هزينه هاي كمتر گسترش تكنولوژيكي، با تداوم تسهيلات فيزيكي انستيتو ها همراه شده است. با اين حال ، اين بحث و اين حيطه ، بطور ضروري تناسب و همخواني موثر تكنولوژيكي را افزايش نمي دهد. اما منجر به تداوم و اعمال فشار بيشتر بر معلميني كه reportedly با تناسب تكنولوژيكي در كلاسهايشان كنار نيامده اند، مي گردد. گزارشي كه توسط مركز ملي آمار تحصيلي در سال 2000 صورت گرفته است، بيانگر اين است كه ، 44 درصد از معلمين از تكنولوژي براي تدريس در كلاسهايشان استفاده مي كنند ، 42 درصد براي كاربرد كامپيوتر، 12 درصد براي روش صحيح فعاليت41 درصد به استفاده در جستجوي اينترنتي و 27 درصد نيز به منظور هدايت دانشجويان در استفاده تحقيقي از CD Rom و 27 درصد با دادن تكليف ها و پروژه هاي مولتي نديا ، 23 درصد با دادن تكليف هاي گرافيكي و 21درصد براي نمايش از آن استفاده مي نمايند و 20 درصد نيز دانشجويان را براي استفاده از تكنولوژي به منظور حل مشكل و آناليز داده ها بكار مي گيرند، 7 درصد نيز به دانشجويان تكاليفي را واگذار مي نمايند كه همانند ديگران از اينترنت استفاده نمايند زمانيكه از معلمان درباره استفاده از تكنولوژي پرسيده مي شود از انها خواسته مي شود كه در دو مسير تغيير كنند: در ابتدا از آنها خواسته مي شود ، كه ابزارهاي جديد يادگيري را از قبيل كامپيوتر و اينترنت بكار گيرند كه اينها - كامپيوتر و اينترنت- بطور وسيعي با ابزارهاي رايج در كلاس از قبيل تخته سياه ، اورهد و يا پروژكتور و يا تلوزيون تفاوت دارند. دوم اينكه ، از معلمين خواسته مي شود ؛ راهي را كه آنها به دانش آموزان، آموزش مي دادند را تغيير دهند كه مي تواند شامل تغيير در نقشي كه معلم در كلاس ايفا ميكند و يا راهي كه بطور فيزيكي كلاس را اداره مي كرده است ، باشد .
مطالعات مختلف فاكتور هاي، كمبود زمان، كمبود تجهيزات و كمبود آموزش را بعنوان موانعي براي استفاده از تكنولوژي كامپيوتري بيان داشته اند. همچنين فقدان زمان كافي يك مانع بسيار بزرگي محسوب مي شود . معلمين به منظور ياد دادن چگونگي استفاده از سخت افزار و نرم افزار ، براي طرح درس ، براي همكاري و هماهنگي با ساير معلمين به زمان نياز دارند.
همچنين معلمين براي ترويج و گسترش بكارگيري تكنولوژي در برنامه درسي خود نيز نيازمند بهره گيري از زمان مناسب هستند. برخي از معلمين نمي توانند استفاده درستي از تكنولوژي در كلاسهاي خود داشته باشند و اين در حاليست كه افرادي نيز كه اين تكنولوژي را امتحان كنند بدليل اضطراب، فقدان علاقه و يا فقدان انگيزه چندان رغبتي به استفاده از آن ندارند. بسياري از معلمين رهبري تكنولوژيكي غير موثر ، در انستيتو ها را به عنوان يك چالش بزرگ براي استفاده از تكنولوژي كامپيوتري ذكر مي نمايند.
كمبود زمان و حمايتهاي تكنيكي ضعيف به عنوان موانعي براي استفاده تكنولوژيكي در دانشگاه استند فورد به شمار مي رود . معلمين كارآمد به يك زمان مناسب براي سازماندهي مناسب و آماده سازي مناسب مطالب خود نياز دارند. بطور خلاصه موانع اصلي كه توسط معلمين، در استفاده از تكنولوژي كامپيوتري در كلاسهايشان تعيين گرديده است شامل كمبود كامپيوتر و نرم افزارهاي مرتبط با آن كمبود زمان، كمبود وجوهات نقدي، مشكلات تكنيكي، نگرش معلمين نسبت به كامپیوتر كاهش اعتماد به نفس معلمين، مقاومت در برابر تغييرات، حمايتهاي اجرايي ضعيف، آموزش ضعيف، كمبود نگرش نسبت به استفاده تكنولوژي در واحد درسي مي باشد. با اين حال چالش واقعي استفاده از تكنولوژي كامپيوتري در كلاسها ، بستگي به رفتار ها ، سرمايه گذاريها و تعهدات فردي معلمين دارد.
استفاده از تكنولوژي آموزش و يادگيري دانشجويان: استفاده از تكنولوژي كامپيوتري در كل سيستم آموزشي به عنوان يك فقدان مطرح است. استفاده از تكنولوژي در برنامه آموزشي نياز به آگاهي و درك چگونگي يادگيري دانشجويان و سطح تخصص معلم دارد. اين بيانگر اين مطلب است كه معلمين به آسودگي خاطر بيشتري به منظور استفاده و يا بكار گيري كامپيوتر در دوره هاي درسي خود دارند . استفاده از تكنولوژي كامپيوتري، احتمالا در محيط يادگيري كه با يادگيري هاي فعال ، سازنده و همكارانه و هدفمندانه حمايت مي شوند، بيشتر اتفاق مي افتد.
علاوه بر اين الحاق صحيح تكنولوژي بر استفاده معني دار تر از تكنولوژي در مدارس متمركز است . براي بالا بردن استفاده از كامپيوتر و بكارگيري آن در تحصيلات عقايد مختلفي از مدلهاي موثر ياد دهي را پيشنهاد كردند كه شامل آگاهي از آنچه كه تكنولوژي مي تواند ارائه دهد موقعيتي براي كاوش موقعيتهاي استفاده از تكنولوژي كامپيوتري زمان براي يادگيري اين تكنولوژي.
بكارگيري تكنولوژي در آموزش بازتاب آن در آموزش، مي شود . در حاليكه، داشتن كامپيوتر در كلاسها و اطمينان از استفاده صحيح آنها حياتي فرض مي شود اما بايد توجه داشت كه دستيابي به آن يك چيز است و استفاده از آن چيز ديگر . براي استفاده كامپيوتر در كلاسها و تداوم استفاده از آن در فعاليت هاي ياد دهي ، معلمين بايد احساس در هنگام استفاده از كامپيوتر آسودگي خاطر داشته باشند.
معلمین بايد ارزشهاي استفاده از كامپيوتر در تحصيلات و آموزش، به منظور رساندن مزايا به دانشجويان و حمايت از يك يادگيري معني دار، درك نمايند. براي مثال، معلميني كه ساختار متدولوژيكي كامپيوتر محور را درك و از آن حمايت نمودند ، احتمالا تجاربشان را براي تركيب كامپيوتر در شيوه آموزشي خود گسترش خواهند داد و اين كار را به منظور تركيب تكنولوژي كامپيوتري در دوره هاي درس و كمك به دانش آموزان خود انجام مي دهند .
نگرش معلمين است كه مهارتهاي كارآيي و اثرگذاري استفاده از تكنولوژي كامپيوتري را در برنامه ريزي درسي تعيين مي كند. با اين حال معلمين آموزش دهنده تكنولوژي را در تدريس خود در يك شيوه بدون عيب و شفاف و واضح بكار مي گيرند. در آموزش تكنولوژيكي بدليل وجود برخي عوامل از فبيل: كمبود وقت و بودجه و ارتباط مستقيم آموزش تكنولوژيكي و دوره درسي تلاشهاي مطلوب و موثر كمتري صورت مي گيرد .
علاوه بر اين معلمين نياز دارند كه برخي از مهارتهاي تكنولوژيكي را كسب نمايند اما آنها زماني در استفاده از تكنولوژي راغب هستند كه هنگاميكه ياد مي گيرند ابزار را براي دانش آموزان خود ياد مي گيرند كه اگر چه شايد نتوانند به عنوان يك خبره عمل نمايند اما به عنوان يك راهنما عمل مي نمايند .
استفاده تكنولوژيكي مي تواند زمانيكه دانش آموزان چگونگي استفاده از كامپيوتر را ياد مي گيرند بدست آيد كه اين يادگيري در حيطه هايي نظير موارد زير صورت مي گيرد استفاده از كامپيوتر بطور موثر در حيطه هاي محتواي كلي، به منظور اجازه به دانشجويان براي يادگيري چگونگي بكار گيري مهارتهاي كامپيوتر را در راهها و مسير هاي معني دار استفاده و كاربرد نرم افزارها در زندگي معمولي كه به دانش آموزان كمك خواهد كرد كه استفاده راحت تر از كامپيوتر را بياموزند ، بطور هدفدار و خلاقانه و با داشتن برنامه ريزي درسي ، هنگاميكه با موقعيت آن مواجه مي شوند، تكنولوژي را بكار گيرند و سازماندهي اهداف برنامه ريزي درسي و تكنولوژي در راستاي هماهنگي و موزوني .
همچنين ، اگر استفاده از تكنولوژي اثرات مثبتي را بر يادگيري دانشجويان داشته باشد ، برخي از عناصر خلاقيت نياز معلمان است عموما ، معلمين به شيوه ايي كه فكر مي كنند ، آموزش مي دهند . در مدرسيني كه آمادگي و تمايل براي تغيير به سوي شيوه هاي ياد دهي سازنده مدرن ندارند ، از ابزارهاي تكنيكي براي چالش هاي منحصر به فرد موجود آموزشي استفاده مي نمايند . بسياري از معلمين ، به منظور بكار گيري موفق تكنولوژي جديد در كلاسهاي خودو به كار گيري آن در هنگان بروز تغييرات اساسي دچار يك كمبود و خلاء كاركرد نقشي هستند. تئوري هاي انتشار يافته موجود برميزان اهميت چنين رهبري و نقشي كه در سيستم اجتماعي بزرگتر ، اثر پذير و اثر گذار باشد، تاكيد مي كند.
براي رهبران آموزشي خيلي مهم است مديريتي با مدل استفاده از تكنولوژي را فراهم كنند كه قادر باشد نتايج عملي و شدني را توليد نموده و از استفاده موثر تكنولوژي جديد در آموزش اطمينان حاصل نمايد كه اين امر نياز به تعهد و الزام از سوي متوليان دارد مديران اجرايي بايد براي فراهم كردن in-depth ترويج و تكامل تخصصي به سمت اعضاء هيئت علمي و ساير اعضا ، تلاش كنند. عناصر تكامل حرفه ايي براي استفاده موثر از كاربرد تكنولوژريكي بايد شامل ارتباط با يادگيري دانشجو در دسترس بودن تكنولوژي مورد استفاده انواع مختلفي از تجارب يادگيري كاربردهاي خاص برنامه ريزي درسي نقش جديد معلمان يادگيري همكارانه شركت فعال معلمان فرآيند پيشرفت محور زمان كافيحمايت و ياري تكنيكي حمایت اجرايي منابع كافي وجوهات مداوم ساخت ارزيابي. برخي معلمين متعجب هستند كه چگونه و چطور فعاليت كامپيوتر محور، اهداف آموزشي را مورد توجه قرار مي دهد بخصوص زمانيكه معلمين از يك ديد باز براي استفاده از تكنولوژي مناسب، بي بهره اند علاوه بر اين معلمين براي الحاق و استفاده از كامپيوتر در فعاليتهاي خود امتناع مي كنند زيرا آنها بواسطه ارزشهايي كه براي خود مجسم مي كنند، از استفاده از اين تكنولوژي احساس خطر مي نمايند. علاوه بر اين در فرآيند ياددهي با تكنولوژي، معلمين ممكن است با استفاده از تكنولوژي مقاومت كنند زيرا فراي زمان مورد نيازبراي فعاليت هاي تدريس و ساير مسئوليتهايي كه آنها بايد بدان بپردازند، زمان مي برد در راستاي ديدگاه سازنده ، استفاده معلمين از تكنولوژي در كلاس، به دانش آموزان اين اجازه را مي دهد كه نواحي و حيطه هاي تكنولوژي را كه آنها با آن نا آشنا بوده اند را جستجو نمايند بنابر اين دانشجويان براي يادگيري تكنولوژي مقاومت نمي كنند و حالت تدافعي ندارند يك شيوه ساختاري بر پايه يادگيري اين نكته است كه ذانشجو زمانيكه مسئوليت را براي يادگيري خودش مي پذيرد ، يادگيري بيشتري حاصل مي شود . علاوه براين فرض و پنداشت ، معلمين در رابطه با نقش جديد در اين حيطه به عنوان يك هدايت كننده و ميانجيگر براي آماده سازي فراگيران عمل مي نمايد .
معلمان كارآمد و نو انديش از كامپيوتر ها در راههاي متفاوت و گوناگون استفاده مينمايند و داراي تجارب و تخصص تكنيكي بيشتري در استفاده از كامپيوتر ها هستند. براي موفق بودن در استفاده از كامپيوتر، معلمين نياز دارند با يك تغييرات ادراكي در رابطه با عقايدشان درباره اصل و جوهره يادگيري، نقش دانشجويان و نقش خودشان به عنوان معلم كه درگير شوند. مدرسين موفق در آموزش با تكنولوژي مداوما تلاش مي كنند كه شيوه هاي جديد را براي استفاده تكنولوژي در دوره هاي خود به منظور كمك به دانشجويان به يادگيري موثر با تكنولوژي ، ياد بگيرند.
علاوه بر اين براي حركت در فراي سطح استفاده در سلسله مراتب استفاده تكنولوژي ، معلم بايد قادر باشد كه از كنترل بر دانش آموزان چشم پوشي نمايد.
نتيجه گيري
تكنولوژي، مدرسين را با چالشهايي مواجه مي كند و موقعيت هايي را براي آموزش دانش آموزان به منظور بهره گيرياز بالاترين سطح توانايي هايشان ايجاد مي نمايد. با اين حال فراهم كردن منابع تكنولوژي بدون استفاده و بكار گيري موثر آنها در آموزش، يادگيري بهتري را توليد نخواهد كرد .
مدارس بايد براي ايجاد يك بينش وسيع به منظور استفاده از تكنولوژي و ارائه برنامه هاي ترويجي تخصصي مربوط به ان به منظور حمايت از تقابل معلمين با تكنولوژي جديد آموزشي ، تلاش نمايند.
به منظور درگيري همزمان سيستم تربيت و آموزش، بايد ارزشيابي و اصلاح آموزشي در ساير جنبه هاي اساسي آموزشي صورت گيرد .
تكنولوژي به تنهايي نمي تواند به بهبود آموزش كمك نمايد اما به جاي آن به فعاليت خود در تقويت كردن بسياري از آموزش دهندگان در عدم بكار گيري و محو ابزارهاي قديمي، ادامه مي دهد .
معلمين بايد تلاش كنند كه اهداف زير را انجام داده و آنها را پيگيري نمايند:
ايجاد ارتباط بين يادگيري فعال و ياددهي فعال، ترويج درك و فهم مزيت ها و پتانسيل هاي تكنولوژي ترويج و گسترش مهارتهاي رهبري و مدلهاي نقشي براي بكار گيري موثر . درك قدرت انطباق پذيري تكنولوژي و كاربرد آن . ياد گرفتن درباره مزاياي تكنولوژي در كلاس. گسترش و ترويج دارندگي تكنولوژيكي از طريق تجارب معتبر . مشتاق كردن دانشجويان با تكنولوژي حامي بودن براي استفاده از تكنولوژي و استفاده موثر از آن . چالش واقعي در ترويج آسان آموزش و يادگيري با تكنولولوژي ، نه فقط با تكنولوژي به تنهايي بدست مي آيد بلكه به جاي نگاه كردن به تكنولوژي به عنوان تنهاترين ابزار براي ارائه ، بايد به عنوان وسيله ايي براي بهبود يادگيري بايد به آن نگريسته شود زمانيكه شروع بطور متناوب درباره تكنولوژي و يادگيري و جنبه هاي مختلف براي ياد دادن و آموزش فكر مي كنيد ، مي توانيد شيوه هاي متفاوتي براي آموزش را طراحي نماييد
منبع
Innov High Educ (2009) 33:271–280
ترجمه : مريم چهره گشا – دانشجوي پرستاري کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی ایران