کودکان آگاه هستند
موانع ارتباطی
اگر مامان و ابای من در این مورد با من حرف نمی زنند پس اون خیلی بده و بهتر است که در این باره با کسی حرف نزنم. در نتیجه بجای اینکه ما با حرف نزدن از کودکمان حمایت کنیم، بعضی وقت ها دلیلی می شویم برای اضطراب بیشتر کودک و اینکه دیگر احساساتش را به ما نگوید. از طرف دیگر این هم عاقلانه نیست که به کودک اطلاعاتی را بدهیم که هنوز آنها را درک نمی کند و یا اینکه اطلاعات تکراری بدهیم که قبلا می داند. با بروز هر موضوع محرک ما باید یک تعادل حساس و متناسبی را در کودک بین تشویق آنها به برقراری ارتباط و اجتناب از مواجهه شدن با موضوع برقرار کنیم و دست یابی به این تعادل آسان نیست. این موارد شامل:
سعی کنید زمانی کودک مایل به برقراری ارتباط و حاضر به همکاری است، با او همراه شوید
سعی نکنید که یک مانع بگذارید زیرا آنها از برقراری ارتباط باز داشته می شوند.
وقتی که ما واقعا مضطرب و آشفته هستیم، توضیحات تان را به آنها صادقانه بگویید
احساسات آنها را گوش کنید و بپذیرید
با گفتن اینکه شما هنوز کوچک هستید از پاسخ به سوالات آنها طفره نروید
سعی کنید برای آنها پاسخ های ساده، کوتاه و مناسب پیدا کنید که بتوانند به خوبی موضوع را بفهمند.
شاید سخت تر از همه اینها این باشد که ما با احساسات و عقاید خود درگیر شویم و این امری طبیعی است و ما فرصت این را داریم که با آنها حرف بزنیم.
ترجمه: عافیه کر، دانشجوی ترم پنج پرستاری، واحد درسی کودکان یک، دانشگاه علوم پزشکی گلستان