رفلکشن
داروی به یاد ماندنی
Bone marrow در بخش داخلی
بخش اورژانس: احیای بیمار و برگشت او
داخلی جراحی برونر
هاریسون و سیسیل
وبلاگ دانش پرستاری
پایگاه اطلاعاتی ایران مدکس
سندرم گلین باره
فیشر
چاقو خورده
COPD
آتل گیری
نوار قلب
بخیه زدن و کشیدن
کشیدن چست تیوپ
کشیدن درن
راند پزشک
داخلی – دکتر ریاحی -23-9-1389
آنژیوگرافی پولمونار، بهترین روش آمبولی ریه است.
اورژانس- دکتر بنی کریم -5-8-1389
از داروهایی که می توان از طریق لوله تراشه به بیمار داد شامل لیدوکائین، آتروپین،...
نورولوژی – دکتر عبادی-7-7-1389
به دنبال آمپوتاسیون بیمار حس اندام قطع شده را درک می کند که مربوط به قطع اعصاب محیطی می باشد.
نورولوژی - دکتر کهنسال -21-7-1389
داخلی- دکتر تاج بخش-26-9-189:
در نارسایی حاد کلیوی، افزایش کراتینین و اوره داریم
داخلی- دکتر ابراهیمی-13-10-1389
آمیل نیتریت آنتی دوت مسمومیت با سیانید ها و سیانوز است.
داخلی-دکتر ریاحی- 14-10-1389
شایع ترین اختلال بعد از برونکوسکوپی خونریزی است که خلط بیمار را از نظر وجود گلبول قرمز بررسی می کنیم.
جراحی- دکتر نیازی-17-8-1389
از عوارض آپاندیسیت ترومبوز ورید پورت است
اورژانس- دکتر کیمری-7-8-1389
CSF خون آلود نشانه پارگی و کوفتگی مغز است.
جراحی- دکتر فاضل- 25-8-1389
PT قبل از انجام هر جراحی یا بیوپسی مخصوصا از اندام پرخون مثل کبد...باید انعقاد خون و بررسی شود.
عمارعباسی ماکرانی دانشجوی ترم هشت پرستاری. کارآموزی در عرصه 1389
تسویه حساب مالی
گزارشی از سمیرا خان محمدی. دانشجوی پرستاری. اسفند 1388
وقتی با او صحبت کردم متوجه شدم که تقریبا بیست روز است که بستری می باشد ولی به علت کمبود مالی هنوز تسویه حساب نکرده بود. بچه های دوقلو به دنیا اورده بود که یکی از انها فوت شده و دیگری در بخش مراقبت های ویژه بستری شده بود. هزینه ی بیمارستان تا اون موقع دو میلیون شده بود. هر وقت هم که به موبایل شوهرش زنگ می زد تا لااقل برای تسویه حساب بیاید خاموش بود. در ظاهر ارام و مودب بود ولی طبق گفته های خودش خانم عصبی بوده و فکر می کرده اگه ازدواج کند بهتر می شود اما باز هم وقتی عصبانی می شده ظرف های اشپزخانه را می شکسته و نمی تونسته خودشو کنترل کنه. وقتی می دیدم شخصی به خاطر نداشتن پول اینطور به اصطلاح زندانی باشد خیلی ناراحت می شدم. زمان ملاقات بخش پر می شد و همسران بیماران نیز در کنارشان حضور داشتند و خوشحالی داشتند ولی او هیچ ملاقات کننده ای نداشت وبا حسرت به انها نگاه می کرد. روز بعد مادرش امده بود تا کارهای تسویه حسابش را انجام دهد از ظاهرش پیدا بود که وضع مالی خوبی ندارد. به مادر او گفتم چرا شوهرش نمی اید مادرش گفت شوهرش مرده شوهری که حتی برای زایمان زنش هم نیومده شوهر نیست اون اشغالی بیش نیست مادر را به مددکار بیمارستان معرفی کردم تا از این طریق شاید بتوانند کاری انجام دهند به مادرش گفتم برود پیش دکتر سمنانی تا شاید در هزینه های بیمارستان برایشان تخفیفی قائل شوند. مادرش گفت ادرس را بدهید فردا می روم گفتم همین امروز بروید گفت دخترم در کیفم فقط هزار تومان دارم که برای کرایه برگشت است می روم فردا می ام و با خودم پول می ارم. اون خانم از ما خواست با همراه شوهرش تماس بگیریم ولی همچنان خاموش بود بعدش گفت مهم نیست خودش مجبوره هزینه ی بیمارستان رو بده هر جا که می خواد باشه. خیلی ناراحت شدم از اینکه در اطرافم چنین کسانی زندگی می کنند. چرا این خانم به خاطر داشتن چنین شوهری که حتی حاضر نشده به دیدن زن و بچه اش بیاید و با این وضعیت مالی اینگونه در بیمارستان بستری شود......
گزارشی از سمیرا خان محمدی. دانشجوی پرستاری. اسفند 1388
امروز به علت جابه جایی که داشتم ساعت هشت در بخش حضور داشتم. همیشه از اینکه دیپورت بشم اعصابم خورد می شه و اون روز هم وقتی مرا از بخش زنان 2 به زنان یک دیپورت کردند کمی عصبی بودم. آخرای تحویل شیفت بود که رسیدم. پرستار شب توضیح می داد که باز هم تهوع و استفراغ دارد باید گاستریک واشینگ شود. به مادر توضیح دادند که نباید به بچه شیر دهد او هم بدون کوچکترین سوالی قبول کرد و دست از شیر دادن برداشت گویا دیگر رمقی برایش نمانده بود و یا از اصطلاح به کار برده شده ترسیده بود نمی دانم در درونم گفت برو جلو و برایش توضیح بده که هیچ اتفاقی نیفتاده و نگران نباش به مادر توضیح دادم که اتفاق نیافتده و فقط مثل کاری که موقع تولدش کردند دوباره می خواهند همون کار را انجام دهند و معده اش را شست و شو دهند با این حرفم مادر جان تازه گرفت و لبخند کمرنگی به من تحویل داد. گویا نوزاد قبلا به علت تاکی پنه که داشته در بخش نوزادان بستری بوده و مادر از حین بستری شدن خاطره خوبی نداشته است و وقتی من توضیح دادم و گفتم قرار نیست بچه اش جدا شود خوشحال شد. در این حین پرستار آمد و شروع به گذاشتن سوند معده و شست و شوی معده کرد. اون شیفت به پایان رسید و من مادر را دیدم که بچه اش را در بغل گرفته و عاشقانه نگاهش می کند از اینکه می توانستم این لحظات زیبا را ببینم خوشحال بودم اتفاقا اون روز دوباره شیفت شب در همین بخش بودم وقتی اومدم متوجه شدم همون نوزاد دوباره بالا می آورد. دوباره گاستریک واشینگ صورت گرفت ترشحات خونی شبیه مکونیال خارج شدند. سپس پرستار به آرامی بچه را در دستش گرفت و از پشت به آرامی با دست آروغش را گرفت نوزاد خیلی زیبا به خواب رفت خیلی دلم می خواست به جای اون پرستار من این کار را می کردم و من این لحظه را تجربه کردم. در این هنگام خانمی دیگربچه اش گریه می کرد از پرستارخواست بچه اش را آرام کند این نوزاد نیز در بغل همون پرستار به خواب رفت و خدا را شکر کردم که این رشته ی مقدس را پیش پایم قرار داد تا شاهد این صحنه های زیبا باشم.
بسم الله الرحمن الرحیم