شنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۰ ب.ظ - دکتر لیلا (مهستی) جویباری -
این سامانه تحت مدیریت دانشگاه علوم پزشکی تهران جهت ایجاد فضایی مجازی برای آموزش و بحث بالینی بین دانشجویان و اساتید راهاندازی شدهاست.
در اين سامانه موارد بيماری توسط استاد به دانشجويان ارائه میشود. اين مورد مدت زمان مشخصی فعال بوده ، دربارهی آن زير نظر استاد بحث و تبادل نظر صورت میگيرد و پس از آن نظر برتر توسط استاد مربوطه انتخاب خواهد شد که در نهایت هدیهای از طرف دانشگاه به نفر برتر هر مورد ارسال میشود و ...
سامانه راند مجازی دانشگاه علوم پزشکی تهران (سرمد)
با هدف ارتقای آموزش پزشكی و ارائهی راههای جایگزین آموزشی با ارائه موارد بالینی و بحث و تبادل نظر در ارتباط با آنها شکل گرفته است. این موارد بالینی توسط اعضای هیأت علمی تألیف میشوند، بر روی سایت قرار میگیرند، طی مدت مشخصی فعال بوده و شما میتوانید پس از ثبت نام در رابطه با سؤالات مطرح شده به ارائه ی نظرات خود بپردازید.
با هدف ارتقای آموزش پزشكی و ارائهی راههای جایگزین آموزشی با ارائه موارد بالینی و بحث و تبادل نظر در ارتباط با آنها شکل گرفته است. این موارد بالینی توسط اعضای هیأت علمی تألیف میشوند، بر روی سایت قرار میگیرند، طی مدت مشخصی فعال بوده و شما میتوانید پس از ثبت نام در رابطه با سؤالات مطرح شده به ارائه ی نظرات خود بپردازید.
در ادامه با اتمام زمان تعیین شده، نظر نهایی در رابطه با آن توسط هیئت علمی مؤلف ارائه میگردد. طرح سرمد از حدود دو سال پیش ارائه شده است و سامانه در طی این مدت توسط اعضای هیئت علمی و دانشجویان پایش و اشکال زدایی شده است. در حال حاضر بیش از 30 هیأت علمی و دانشجوی پزشکی به صورت فعال در تدوین و بارگذاری موارد همکاری دارند. در نهایت امید آن می رود که با همکاری و مشارکت شما بتوانیم گامی در راستای بهبود آموزش پزشکی و تفکّر بالینی برداریم.
مسئولین سرمد
دفتر مطالعات و توسعهی آموزش علوم پزشكی : دكتر جلیلی
دفتر آموزش از راه دور: دكتر ریتا مجتهدزاده، دكتر آیین محمدی
مركز رشد استعدادهای درخشان با همکاری مرکز پژوهش های علمی دانشجویان: دکتر پروین پاسالار، امیرهوشنگ امیدواری، سعید پورحسن، مونا ارباب، نوید ابوالفتح زاده و فرشاد قلیپور
مدیریت سایت: امیرهوشنگ امیدواری، سعید پورحسن
این سامانه توسط شرکت مدیریت اطلاعات پویا مهارت طراحی و برنامهنویسی شده و پشتیبانی میشود:
http://www.maharat.ir
کلیک کنید
مورد مروری: آقای 35 ساله با گچ کوتاه دست
مورد تشخیصی :A 49 year old female with dull right lower quadrant pain
مورد اخلاقی: استخاره
مشخصات مورد
نام استاد : دکتر فریبا اصغری
رشته تحصیلی : Medical Ethics
تاریخ اتمام مورد : 1389/05/17
عنوان : استخاره
کلمات کلیدی : استخاره، رضایت آگاهانه، ظرفیت تصمیم گیری
جامعه هدف :
پزشکان عمومی
دانشجویان پزشکی
دستیاران تخصّصی
توضیح موقعیت پیش آمده :
آقاي ب 62 ساله به دليل درد قفسه سينه به بيمارستان مراجعه مي کند و در بررسي با آنژيوگرافي مشخص مي شود که هر سه رگ کرونر او درگير است و نياز به عمل جراحي دارد. پزشک موضوع را با بيمار مطرح مي کند. در ويزيت بعدي که دو روز بعد صورت مي گيرد بيمار اظهار مي کند که "من استخاره کردم و براي انجام عمل خوب نيامد".
پزشک مجددا ضرورت عمل را توضيح مي دهد و در ارزيابي متوجه مي شود که علت امتناع بيمار اضطراب و ترس از عمل نبوده و تنها به دليل اعتقاد به استخاره از قبول عمل خودداري مي کند. پزشک در اين حالت چه تصميمي مي تواند بگيرد؟
نظر نهایی استاد
سلام خدمت همه سروران
یقینا نمی توان بیمار را وادار به جراحی و درمان کرد اما پزشکان اغلب اعتقاد دارند برای خیرخواهی مجاز به فریب بیمار از طریق دادن اطلاعات ناقص یا ترساندن بیمار هستند.
در مورد طرح شده دو نکته مهم حائز اهمیت است:
الف) پزشک موظف به بررسی ظرفیت تصمیم گیری بیمار است و برای این منظور لازم است مطمئن شود که بیمار تمام اطلاعات لازم در خصوص میزان موفقیت و عوارض درمان و خطر عدم پذیرش درمان را متوجه شده است. اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا تصمیم گیری بر اساس استخاره نشان دهنده عدم ظرفیت بیمار است؟
ب) همانطور که برخی عزیزان اشاره کردند توصیه دین به مشورت، تعقل وتصمیم و سپس توکل به خداوند است و استخاره تنها برای اموری که با تعقل و مشورت به نتیجه نرسیده ایم مناسب است. با این حال نمی توان اعتقادات دینی که افراد دارند را معیار عدم ظرفیت آنها قلمداد کرد.
هرچند احترام به خواست بیمار لازم است اما خیرخواهی پزشکی حکم می کند تا حداکثر تلاش برای اصلاح باور بیمار صورت گیرد. برای رسیدن به حداکثر اثر گذاری بر بیمار باید بیمار متوجه احترام پزشک به عقاید شخصی بیمار شود. متاسفانه معمول است که پزشکان عصبانی می شوند و اعتقادات بیمار را به مسخره می گیرند. کمک گرفتن از کسی که از نظر عاطفی و اعتقادی بر بیمار تاثیر گذار است اولین قدم است و نیز می توان بیمار را به پرس و جوی دقیق تر و پرسش از اهل فن در خصوص اعتبار تصمیم بر مبنای استخاره وقتی خیر بارز و قابل توجه ای در یکی از راه ها وجود دارد تشویق کرد.
در نهایت اگر بیمار باز هم نپذیرفت باید پزشک به او اطمینان دهد که هر زمان نظرش برگشت و خواستار درمان شد در خدمت او خواهد بود. متاسفانه اغلب ما پزشکان بیمار را با قهر و غضب از کلینیک خود بیرون می کنیم و گاها حتی به او می گوییم که دیگر نزد من نیا و پزشک دیگری را انتخاب کن!
یکی از دوستان دغدغه ملاحظات حقوقی را مطرح کردند. ما در این بحث ها به ملاحظات اخلاقی می پردازیم و بحث ما این نیست که چه کنیم بعدا گرفتار نشویم. البته یقینا مکتوب کردن صادقانه شرح تمام مذاکرات توسط پزشک در پرونده بیمار ضروری است و جزو اصول ثبت اطلاعات پزشکی است.
برای خواندن نظر دانشجویان به وب سایت سرمد مراجعه شود. این جا کلیک کنید.
سایر کیس های اخلاقی
ترخیص با رضایت شخصی دکتر فریبا اصغری ضمیر حسین
رضایت با خطر بالا دکتر علی علیعسگری مجتبی نسیمی
حقیقتگویی دکتر فرامرز کریمیان هانیه رادنیا
درخواست داروی مخدر سرمد نصیبه رستمی
تست اعتیاد دکتر فریبا اصغری محمد جليل
استخاره دکتر فریبا اصغری ladan noohi
خانم نادری دکتر فریبا اصغری mona arbab
نمونه دیگری از موارد اخلاقی به نقل از سامانه سرمد دانشگاه علوم پزشکی تهران
نام استاد : دکتر فریبا اصغری
رشته تحصیلی : Medical Ethics
تاریخ اتمام مورد : 1390/02/31
عنوان : ترخیص با رضایت شخصی
همکار تدوین : آقای دکتر علی علیعسگری تمام زحمت طرح این مورد را داشتهاند
کلمات کلیدی : رضایت شخصی، ترخیص، قطع درمان
Discharge Against Medical Advice, Withholding Treatment
جامعه هاي هدف :
پزشکان عمومی
دانشجویان پزشکی
دستیاران تخصّصی
توضیح موقعیت پیش آمده :
بیمار آقای 75 سالهای است که به علت پنومونی و سپسیس در بیمارستان بستری شدهاست. وی در حال حاضر انتوبه است و با توجه به اختلال هوشیاری و وخامت شرایط بالینی ظرفیت و توانایی تصمیمگیری ندارد.
بیمار از یک سال پیش در خانه بستری بوده bedridden و برای تغذیه و گذران سایر امور وابسته به کمک خانواده بودهاست. سابقهی CVA دارد و احتمالاً درجاتی از دمانس هم دارد ولی وضعیت شناختی cognitive function وی در شرایط مزمن در حال حاضر برای ما مشخص نیست.
خانواده بیمار/ فرزندان پس از کسب اطلاع از پزشکان و پس از اطلاع از این که احتمال بهبودی بیمارشان اندک است، اعلام کردند که تمایل دارند بیمار را با رضایت شخصی ترخیص کنند تا در منزل فوت کند.
پزشک معالج در پاسخ به این تصمیم خانواده برای پسران بیمار توضیح داد که هرچند احتمال بهبودی بیمار از این شرایط /با توجه به فقدان تخت خالی در ICU و مشکلات زمینهای بیمار/ ممکن است 20-10 درصد باشد، اما در صورت قطع مراقبت بیمارستانی بیمار قطعاً /صد درصد/ ظرف چند ساعت تا چند روز آینده فوت خواهد کرد.
دفتر پرستاری بیمارستان ترخیص بیمار انتوبه را غیرقانونی میداند و اجازه این کار را نمیدهد.
سؤالات:
1. در این شرایط چه کسی میتواند در مورد بیمار تصمیم بگیرد؟
2. قطع مراقبت درمانی از این بیمار از نظر شرع و قانون و اخلاق چه حکمی دارد؟
3. تکلیف پزشک معالج در این شرایط چیست؟
نظر نهایی استاد
در مورد سوالات مطرح شده این مورد:
1. همانطور كه اغلب دوستان اشاره كردند براي فرد فاقد ظرفيت تصميمگيري يك نفر به عنوان قيم قانوني (تصميمگيرنده جايگزين) حق اتونومي او را حفاظت خواهد كرد و به جاي او تصميم خواهد گرفت. قيم قانوني فردي است كه توسط دادگاه تعيين شده و اغلب همان فردي است كه سرپرستي و نگهداري فرد را به عهده دارد. از آنجا كه براي تصميمات غير مالي مردم براي تعيين قيم قانوني به دادگاه مراجعه نميكنند پزشك يا ميتواند آنها را به قاضي كشيك پزشكي قانوني براي تعيين قيم معرفي كند و يا توافق و رضايت تمام افراديكه در صورت فوت وي از وي ارث خواهند برد (اولياي دم) را به دست آورد.
2. از آنجا كه اميد 20-10 درصد برای بهبودی وجود دارد مراقبت از اين بيمار درمان بيهوده نیست و قطع مراقبت از اين بيمار حكم اتانازي دارد. از نظر اخلاق این اتانازی از نوع Passive محسوب ميشود و امتناع از درمان حق بیمار(قیم قانونی بیمار) است ولو منجر به فوت بیمار شود. هرچند اگر او (بیمار یا قیم او) خود را متشرع بداند آگاهانه درمان های حیاتی را رد نخواهد کرد. از نظر شرعی فقه ای کشور ما قطع درمان (غیر بیهوده) را اتانازی فعال می دانند و از نظر آنها انجام آن حتی با خواست بیمار اخلاقی نیست. اما در عمل نمی توان بیمار را اجبار بستری کرد و از سوی دیگر هزینه درمان بیمار را خود یا خانواده می دهند به این ترتیب بار شرعی ترخیص با رضایت شخصی بر عهده مقلد (بیمار یا قیم بیمار) است. در صورت عسر و حرج گناهی بر کسی که امتناع از درمان کرده نیست و البته مسئول تشخیص عسر و حرج بیمار یا قیم اوست و ارزیابی صحت تشخیص عسر و حرج با خداوند است.
3. همانطور كه دوستان ذكر كردند لازم است اولاً اطلاعات كامل به خانواده بيمار داده شود و دليل مخالفت آنها به صراحت پرسيده شود و تلاش شود كه حمايت كافي براي رفع نگرانيهاي خانواده بيمار و جلب رضايت به درمان بيمار كسب گردد. در چنین موردی که خطر مرگ حتمی برای بیمار وجود دارد حتما باید نظر تمام اولیاء دم پرسیده شود تا اطمینان از توافق آنها به دست آید. اگر خانواده عليرغم تمام توضیحات پزشک مايل به نگهداري بيمار در بيمارستان نيستند، اخلاقاً مسئوليتي بر عهده پزشك نيست و با كسب برگه رضايت ترخيص شخصي از قيم قانوني (يا اولياء دم) ميتواند بيمار را مرخص كند. فرمايش دفتر پرستاري مبناي قانوني ندارد و چنين بخشنامه و دستوالعملي به دفتر پرستاريها داده نشده است و پرستاران محترم اين بيمارستان احتمالا براي پيشگيري از شکايتهاي بعدي اين ادعا را به عنوان قانون به پزشك و خانواده بيمار اعلام كردهاند.
جناب آقای حسین ضمیر مطالعه وسیعی روی این مورد انجام داده اند اما جمع بندی از آن در پاسخ به سوالات ارائه ندادند. امیدواریم در موارد بعدی به جای کپی کردن دیدگاه های مختلف جمع بندی از مباحث طرح شده در پاسخ به سوالات ارائه دهند. ایشان به عنوان نظر برتر معرفی می شوند.
ISLAMIC PERSPECTIVE: DEROVED FROM ISLAMIC BIOETHICS PROBLEMS AND PERSPECTIVES BY DARIUSCH ATIGHETCHI:
Some Muslim “scholars” believe that every possible effort should be made for the survival of the patient whilst others introduce the categories of unnecessary, ineffective or inappropriate measures when the patient is in the final throes in order to avoid invasive, painful or, in any case useless interventions.
The expression living will indicates a declaration made by a person in possession of his mental faculties, in which he specifies the limits within which he wants to be treated in the event of being in an extremely critical condition, without the possibility of recovery.
The term al-wasiya in Muslim law indicates the last wishes and, by extension, also a will (even if the latter is not strictly correct). Their regulation is present in Koran 5.106: “O ye who believe! When death approaches any of you, (take) witnesses among yourselves when making bequests, two just men of your own (brotherhood) or others from outside if ye are journeying through the earth, and the chance of death befalls you (thus).”, a Muslim can draw up an alternative living will, without a binding value and which can be defined a wasiya mubahah (admissible document) and includes the following elements64:
a) Request to suspend treatment if this does not improve the quality of life according to the principle “la darar wa la dirar” (no harm and no harassment).
In this case death is not accelerated as only excessive treatment is refused. However, hygiene and nutrition should be maintained.
(b) Instructions to switch off life-supporting equipment after brain stem death has been diagnosed. This was allowed by the Council of the Islamic Jurisprudence Academy of the OIC in Amman, 1996, 5th Resolution.
(c) Inclusion of the wish to donate organs according to the principle of public benefit (maslaha).
(d) It is worthwhile appointing an attorney, Arabic wakalah (pl.), to be expressly mentioned. When the patient’s mental faculties are compromised, his legal representative (wakil) is morally obliged to communicate the dying patient’s wishes to his relatives and Doctors.
Lastly, the living will must be signed by the author, by his legal representative (wakil) and by two witnesses, according to Koran 2.282: “The witnesses should not refuse when they are called on (for evidence)”. If none of the requests contained in the living will contradicts the teachings of the Shari’a, there is no justification for ignoring the directives it contains.
The Islamic Medical Association of North America (IMANA) recommends that all Muslims sign a kind of “Living Will” or “Advance Directive”. On the point of interest here, the sample declaration presented by the IMANA is similar to the content shown by Ebrahim. In the event of fatal illness or injury where the doctor certifies in writing that the use of life-prolonging procedures only artificially prolongs the agony, the patient asks that “such procedures be withheld or withdrawn, . . . with only the provision of appropriate nutrition and hydration and the administration of essential medications and the performances of any medical procedures . . . to alleviate pain”.
A model of “health care proxy and living will” was drawn up by the Connecticut (USA) Council of Masajid (Mosques) in November 2000 and differs from the previous two. In this, 67 the future dying patient explicitly authorises his agent “to direct that no treatment be conducted or withheld from me if to do so is against the teachings of Islam. . . . I direct that medication be judiciously administered to me to alleviate pain”. The subject refuses the possibility of anyone voluntarily interrupting his life and requests that “the ‘life support systems’ [may] be used in a judicious manner and their use discontinued . . . if it becomes reasonably apparent that they have no curative value”. Furthermore, the “life support systems” must “include but are not limited to artificial respiration, cardiopulmonary resuscitation, artificial means of providing nutrition and hydration, and any pharmaceutical drugs”.
Although as it is well-established in this case, patient being in state of ↓LOC, has no capacity in making decision and it is the physician ethical responsibility to do in the best interest of patient (beneficence) but another important aspect to be considered is to respect the patient autonomy in making his/her own decision. This (autonomy) can be justified by 1)-using patient preferences if any has been in the form of advance directive (living will) either in the form of written or communicated to a designated substitute (surrogate). 2-If these advance directives are unavailable, then surrogate (equivalent to patient’s autonomy) can choose if knows well enough what patient would choose if he or she were still decisional. 3- If there are multiple surrogates and they are not reached a common view, either a majority decision can be respected or physician can mediate between them to reach a decision.
4-If patient preferences are not known and physician conceives taking into account the patient’s best interest (based on diagnosis, prognosis, known cultural and religious values) that surrogate’s decision is either futile or inappropriate(e.g. forbidding specific treatment) ,then the case can be referred to hospital ethical committee or challenged in a legal institution. 5-As already mentioned in the case-scenario, it is the physician responsibility to continue attempts to know the reasons for forbidding extended treatment. For example, surrogates has no established relationship with medical team and lacks complete information pertaining to patient status and consequences or despite knowing the consequences (informed rejections),they might have past negative experiences that have weakened the confidence .Although desire to continue but they may have lack of resources and social support. In this way it is physician’s role to request the appropriate consult for mentioned aspects and in doing so he might be easily resolve their refusal.
مورد مروری: آقای 35 ساله با گچ کوتاه دست
مورد تشخیصی :A 49 year old female with dull right lower quadrant pain
مورد اخلاقی: استخاره
مشخصات مورد
نام استاد : دکتر فریبا اصغری
رشته تحصیلی : Medical Ethics
تاریخ اتمام مورد : 1389/05/17
عنوان : استخاره
کلمات کلیدی : استخاره، رضایت آگاهانه، ظرفیت تصمیم گیری
جامعه هدف :
پزشکان عمومی
دانشجویان پزشکی
دستیاران تخصّصی
توضیح موقعیت پیش آمده :
آقاي ب 62 ساله به دليل درد قفسه سينه به بيمارستان مراجعه مي کند و در بررسي با آنژيوگرافي مشخص مي شود که هر سه رگ کرونر او درگير است و نياز به عمل جراحي دارد. پزشک موضوع را با بيمار مطرح مي کند. در ويزيت بعدي که دو روز بعد صورت مي گيرد بيمار اظهار مي کند که "من استخاره کردم و براي انجام عمل خوب نيامد".
پزشک مجددا ضرورت عمل را توضيح مي دهد و در ارزيابي متوجه مي شود که علت امتناع بيمار اضطراب و ترس از عمل نبوده و تنها به دليل اعتقاد به استخاره از قبول عمل خودداري مي کند. پزشک در اين حالت چه تصميمي مي تواند بگيرد؟
نظر نهایی استاد
سلام خدمت همه سروران
یقینا نمی توان بیمار را وادار به جراحی و درمان کرد اما پزشکان اغلب اعتقاد دارند برای خیرخواهی مجاز به فریب بیمار از طریق دادن اطلاعات ناقص یا ترساندن بیمار هستند.
در مورد طرح شده دو نکته مهم حائز اهمیت است:
الف) پزشک موظف به بررسی ظرفیت تصمیم گیری بیمار است و برای این منظور لازم است مطمئن شود که بیمار تمام اطلاعات لازم در خصوص میزان موفقیت و عوارض درمان و خطر عدم پذیرش درمان را متوجه شده است. اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا تصمیم گیری بر اساس استخاره نشان دهنده عدم ظرفیت بیمار است؟
ب) همانطور که برخی عزیزان اشاره کردند توصیه دین به مشورت، تعقل وتصمیم و سپس توکل به خداوند است و استخاره تنها برای اموری که با تعقل و مشورت به نتیجه نرسیده ایم مناسب است. با این حال نمی توان اعتقادات دینی که افراد دارند را معیار عدم ظرفیت آنها قلمداد کرد.
هرچند احترام به خواست بیمار لازم است اما خیرخواهی پزشکی حکم می کند تا حداکثر تلاش برای اصلاح باور بیمار صورت گیرد. برای رسیدن به حداکثر اثر گذاری بر بیمار باید بیمار متوجه احترام پزشک به عقاید شخصی بیمار شود. متاسفانه معمول است که پزشکان عصبانی می شوند و اعتقادات بیمار را به مسخره می گیرند. کمک گرفتن از کسی که از نظر عاطفی و اعتقادی بر بیمار تاثیر گذار است اولین قدم است و نیز می توان بیمار را به پرس و جوی دقیق تر و پرسش از اهل فن در خصوص اعتبار تصمیم بر مبنای استخاره وقتی خیر بارز و قابل توجه ای در یکی از راه ها وجود دارد تشویق کرد.
در نهایت اگر بیمار باز هم نپذیرفت باید پزشک به او اطمینان دهد که هر زمان نظرش برگشت و خواستار درمان شد در خدمت او خواهد بود. متاسفانه اغلب ما پزشکان بیمار را با قهر و غضب از کلینیک خود بیرون می کنیم و گاها حتی به او می گوییم که دیگر نزد من نیا و پزشک دیگری را انتخاب کن!
یکی از دوستان دغدغه ملاحظات حقوقی را مطرح کردند. ما در این بحث ها به ملاحظات اخلاقی می پردازیم و بحث ما این نیست که چه کنیم بعدا گرفتار نشویم. البته یقینا مکتوب کردن صادقانه شرح تمام مذاکرات توسط پزشک در پرونده بیمار ضروری است و جزو اصول ثبت اطلاعات پزشکی است.
برای خواندن نظر دانشجویان به وب سایت سرمد مراجعه شود. این جا کلیک کنید.
سایر کیس های اخلاقی
ترخیص با رضایت شخصی دکتر فریبا اصغری ضمیر حسین
رضایت با خطر بالا دکتر علی علیعسگری مجتبی نسیمی
حقیقتگویی دکتر فرامرز کریمیان هانیه رادنیا
درخواست داروی مخدر سرمد نصیبه رستمی
تست اعتیاد دکتر فریبا اصغری محمد جليل
استخاره دکتر فریبا اصغری ladan noohi
خانم نادری دکتر فریبا اصغری mona arbab
نمونه دیگری از موارد اخلاقی به نقل از سامانه سرمد دانشگاه علوم پزشکی تهران
نام استاد : دکتر فریبا اصغری
رشته تحصیلی : Medical Ethics
تاریخ اتمام مورد : 1390/02/31
عنوان : ترخیص با رضایت شخصی
همکار تدوین : آقای دکتر علی علیعسگری تمام زحمت طرح این مورد را داشتهاند
کلمات کلیدی : رضایت شخصی، ترخیص، قطع درمان
Discharge Against Medical Advice, Withholding Treatment
جامعه هاي هدف :
پزشکان عمومی
دانشجویان پزشکی
دستیاران تخصّصی
توضیح موقعیت پیش آمده :
بیمار آقای 75 سالهای است که به علت پنومونی و سپسیس در بیمارستان بستری شدهاست. وی در حال حاضر انتوبه است و با توجه به اختلال هوشیاری و وخامت شرایط بالینی ظرفیت و توانایی تصمیمگیری ندارد.
بیمار از یک سال پیش در خانه بستری بوده bedridden و برای تغذیه و گذران سایر امور وابسته به کمک خانواده بودهاست. سابقهی CVA دارد و احتمالاً درجاتی از دمانس هم دارد ولی وضعیت شناختی cognitive function وی در شرایط مزمن در حال حاضر برای ما مشخص نیست.
خانواده بیمار/ فرزندان پس از کسب اطلاع از پزشکان و پس از اطلاع از این که احتمال بهبودی بیمارشان اندک است، اعلام کردند که تمایل دارند بیمار را با رضایت شخصی ترخیص کنند تا در منزل فوت کند.
پزشک معالج در پاسخ به این تصمیم خانواده برای پسران بیمار توضیح داد که هرچند احتمال بهبودی بیمار از این شرایط /با توجه به فقدان تخت خالی در ICU و مشکلات زمینهای بیمار/ ممکن است 20-10 درصد باشد، اما در صورت قطع مراقبت بیمارستانی بیمار قطعاً /صد درصد/ ظرف چند ساعت تا چند روز آینده فوت خواهد کرد.
خانواده همچنان اصرار بر بردن بیمار به منزل دارند تا در منزل فوت نماید. آنها میگویند: "نمیخواهیم پدرمان بیشتر از این اذیت شود". حدس پزشکان معالج این است که خانواده با در نظر گرفتن شرایط کهولت، بیماری مزمن، خستگی از نگهداری بیمار، هزینههای درمان بیمار و در نهایت احتمال بالای فوت در بیمارستان به چنین تصمیمی رسیدهاند.
دفتر پرستاری بیمارستان ترخیص بیمار انتوبه را غیرقانونی میداند و اجازه این کار را نمیدهد.
سؤالات:
1. در این شرایط چه کسی میتواند در مورد بیمار تصمیم بگیرد؟
2. قطع مراقبت درمانی از این بیمار از نظر شرع و قانون و اخلاق چه حکمی دارد؟
3. تکلیف پزشک معالج در این شرایط چیست؟
نظر نهایی استاد
در مورد سوالات مطرح شده این مورد:
1. همانطور كه اغلب دوستان اشاره كردند براي فرد فاقد ظرفيت تصميمگيري يك نفر به عنوان قيم قانوني (تصميمگيرنده جايگزين) حق اتونومي او را حفاظت خواهد كرد و به جاي او تصميم خواهد گرفت. قيم قانوني فردي است كه توسط دادگاه تعيين شده و اغلب همان فردي است كه سرپرستي و نگهداري فرد را به عهده دارد. از آنجا كه براي تصميمات غير مالي مردم براي تعيين قيم قانوني به دادگاه مراجعه نميكنند پزشك يا ميتواند آنها را به قاضي كشيك پزشكي قانوني براي تعيين قيم معرفي كند و يا توافق و رضايت تمام افراديكه در صورت فوت وي از وي ارث خواهند برد (اولياي دم) را به دست آورد.
2. از آنجا كه اميد 20-10 درصد برای بهبودی وجود دارد مراقبت از اين بيمار درمان بيهوده نیست و قطع مراقبت از اين بيمار حكم اتانازي دارد. از نظر اخلاق این اتانازی از نوع Passive محسوب ميشود و امتناع از درمان حق بیمار(قیم قانونی بیمار) است ولو منجر به فوت بیمار شود. هرچند اگر او (بیمار یا قیم او) خود را متشرع بداند آگاهانه درمان های حیاتی را رد نخواهد کرد. از نظر شرعی فقه ای کشور ما قطع درمان (غیر بیهوده) را اتانازی فعال می دانند و از نظر آنها انجام آن حتی با خواست بیمار اخلاقی نیست. اما در عمل نمی توان بیمار را اجبار بستری کرد و از سوی دیگر هزینه درمان بیمار را خود یا خانواده می دهند به این ترتیب بار شرعی ترخیص با رضایت شخصی بر عهده مقلد (بیمار یا قیم بیمار) است. در صورت عسر و حرج گناهی بر کسی که امتناع از درمان کرده نیست و البته مسئول تشخیص عسر و حرج بیمار یا قیم اوست و ارزیابی صحت تشخیص عسر و حرج با خداوند است.
3. همانطور كه دوستان ذكر كردند لازم است اولاً اطلاعات كامل به خانواده بيمار داده شود و دليل مخالفت آنها به صراحت پرسيده شود و تلاش شود كه حمايت كافي براي رفع نگرانيهاي خانواده بيمار و جلب رضايت به درمان بيمار كسب گردد. در چنین موردی که خطر مرگ حتمی برای بیمار وجود دارد حتما باید نظر تمام اولیاء دم پرسیده شود تا اطمینان از توافق آنها به دست آید. اگر خانواده عليرغم تمام توضیحات پزشک مايل به نگهداري بيمار در بيمارستان نيستند، اخلاقاً مسئوليتي بر عهده پزشك نيست و با كسب برگه رضايت ترخيص شخصي از قيم قانوني (يا اولياء دم) ميتواند بيمار را مرخص كند. فرمايش دفتر پرستاري مبناي قانوني ندارد و چنين بخشنامه و دستوالعملي به دفتر پرستاريها داده نشده است و پرستاران محترم اين بيمارستان احتمالا براي پيشگيري از شکايتهاي بعدي اين ادعا را به عنوان قانون به پزشك و خانواده بيمار اعلام كردهاند.
جناب آقای حسین ضمیر مطالعه وسیعی روی این مورد انجام داده اند اما جمع بندی از آن در پاسخ به سوالات ارائه ندادند. امیدواریم در موارد بعدی به جای کپی کردن دیدگاه های مختلف جمع بندی از مباحث طرح شده در پاسخ به سوالات ارائه دهند. ایشان به عنوان نظر برتر معرفی می شوند.
تاریخ ثبت نظر : 1390/02/21
نام : ضمیر حسین
سمت : كارورز
نام : ضمیر حسین
سمت : كارورز
ISLAMIC PERSPECTIVE: DEROVED FROM ISLAMIC BIOETHICS PROBLEMS AND PERSPECTIVES BY DARIUSCH ATIGHETCHI:
Some Muslim “scholars” believe that every possible effort should be made for the survival of the patient whilst others introduce the categories of unnecessary, ineffective or inappropriate measures when the patient is in the final throes in order to avoid invasive, painful or, in any case useless interventions.
The expression living will indicates a declaration made by a person in possession of his mental faculties, in which he specifies the limits within which he wants to be treated in the event of being in an extremely critical condition, without the possibility of recovery.
The term al-wasiya in Muslim law indicates the last wishes and, by extension, also a will (even if the latter is not strictly correct). Their regulation is present in Koran 5.106: “O ye who believe! When death approaches any of you, (take) witnesses among yourselves when making bequests, two just men of your own (brotherhood) or others from outside if ye are journeying through the earth, and the chance of death befalls you (thus).”, a Muslim can draw up an alternative living will, without a binding value and which can be defined a wasiya mubahah (admissible document) and includes the following elements64:
a) Request to suspend treatment if this does not improve the quality of life according to the principle “la darar wa la dirar” (no harm and no harassment).
In this case death is not accelerated as only excessive treatment is refused. However, hygiene and nutrition should be maintained.
(b) Instructions to switch off life-supporting equipment after brain stem death has been diagnosed. This was allowed by the Council of the Islamic Jurisprudence Academy of the OIC in Amman, 1996, 5th Resolution.
(c) Inclusion of the wish to donate organs according to the principle of public benefit (maslaha).
(d) It is worthwhile appointing an attorney, Arabic wakalah (pl.), to be expressly mentioned. When the patient’s mental faculties are compromised, his legal representative (wakil) is morally obliged to communicate the dying patient’s wishes to his relatives and Doctors.
Lastly, the living will must be signed by the author, by his legal representative (wakil) and by two witnesses, according to Koran 2.282: “The witnesses should not refuse when they are called on (for evidence)”. If none of the requests contained in the living will contradicts the teachings of the Shari’a, there is no justification for ignoring the directives it contains.
The Islamic Medical Association of North America (IMANA) recommends that all Muslims sign a kind of “Living Will” or “Advance Directive”. On the point of interest here, the sample declaration presented by the IMANA is similar to the content shown by Ebrahim. In the event of fatal illness or injury where the doctor certifies in writing that the use of life-prolonging procedures only artificially prolongs the agony, the patient asks that “such procedures be withheld or withdrawn, . . . with only the provision of appropriate nutrition and hydration and the administration of essential medications and the performances of any medical procedures . . . to alleviate pain”.
A model of “health care proxy and living will” was drawn up by the Connecticut (USA) Council of Masajid (Mosques) in November 2000 and differs from the previous two. In this, 67 the future dying patient explicitly authorises his agent “to direct that no treatment be conducted or withheld from me if to do so is against the teachings of Islam. . . . I direct that medication be judiciously administered to me to alleviate pain”. The subject refuses the possibility of anyone voluntarily interrupting his life and requests that “the ‘life support systems’ [may] be used in a judicious manner and their use discontinued . . . if it becomes reasonably apparent that they have no curative value”. Furthermore, the “life support systems” must “include but are not limited to artificial respiration, cardiopulmonary resuscitation, artificial means of providing nutrition and hydration, and any pharmaceutical drugs”.
تاریخ ثبت نظر : 1390/02/21
نام : ضمیر حسین
سمت : كارورز
نام : ضمیر حسین
سمت : كارورز
Although as it is well-established in this case, patient being in state of ↓LOC, has no capacity in making decision and it is the physician ethical responsibility to do in the best interest of patient (beneficence) but another important aspect to be considered is to respect the patient autonomy in making his/her own decision. This (autonomy) can be justified by 1)-using patient preferences if any has been in the form of advance directive (living will) either in the form of written or communicated to a designated substitute (surrogate). 2-If these advance directives are unavailable, then surrogate (equivalent to patient’s autonomy) can choose if knows well enough what patient would choose if he or she were still decisional. 3- If there are multiple surrogates and they are not reached a common view, either a majority decision can be respected or physician can mediate between them to reach a decision.
4-If patient preferences are not known and physician conceives taking into account the patient’s best interest (based on diagnosis, prognosis, known cultural and religious values) that surrogate’s decision is either futile or inappropriate(e.g. forbidding specific treatment) ,then the case can be referred to hospital ethical committee or challenged in a legal institution. 5-As already mentioned in the case-scenario, it is the physician responsibility to continue attempts to know the reasons for forbidding extended treatment. For example, surrogates has no established relationship with medical team and lacks complete information pertaining to patient status and consequences or despite knowing the consequences (informed rejections),they might have past negative experiences that have weakened the confidence .Although desire to continue but they may have lack of resources and social support. In this way it is physician’s role to request the appropriate consult for mentioned aspects and in doing so he might be easily resolve their refusal.
نظر کاربر به عنوان نظر برتر انتخاب شده است