پنجشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۰ - ۸:۱۲ ب.ظ - دکتر لیلا (مهستی) جویباری -
دانشجو : عایشه قرنجیگ
Email:a.gharinjig@gmial.com
سه موردگزارش روزانه
گزارش روزانه در مرکز بهداشت انجیرآب در تاریخ 2/8/90
امروز صبح با سرویس ساعت 7ونیم به سمت مرکز بهداشت انجیر آب حرکت کردم و در ساعت 7 و45دقیقه در مرکز بهداشت حضور داشتم. طبق معمول تا ساعت 9 و نیم فقط دویا سه مراجعه کننده داشتیم که بعد از آن کمی مرکز شلوغ شد که به همراه دانشجویان ....و با کمک پرسنل مرکز کارها را انجام میدادیم که حدود ساعت 10و ربع کمی خلوت تر شد. در این زمان ما به همراه آقای تازیکه که مسئول بهداشت محیط مرکز بود برای بازدید از دومغازه ی خواروبار فروشی و یک آرایشگاه مرکز را ترک کردیم و پیاده برای بازدید رفتیم(مکان های بازدید زیاد دور نبودند)،در مسیر آقای تازیکه فرم آیین نامه ی مقررات بهداشتی سوپر مارکت، خوار وبار و لبنیات فروشی را به ماداد و درباره ی آیین نامه و این که در بازدید باید به چه مواردی توجه کنیم*!
*(باید به گواهینامه بهداشتی و تاریخ آن که باید هر 3سال تمدید شود و همچنین در داخل مغازه به وضعیت بهداشت عمومی از جمله سطل زباله و داشتن پلاستیک ،وجود یا عدم وجود دماسنج داخل یخچال،تاریخ انقضا موادی که به فروش می رسد، وجود یا عدم وجود کپسول آتش نشانی،وجود سینک دستشویی و ...توجه کرد)
وارد مغازه ی اولی شدیم،پروانه مجوز بهداشتی را چک کرده و کپسول آتش نشانی، کاشی کاری مغازه، دماسنج، سطل آشغال،کف ساختمان، دیوار، تاریخ انقضا و سایر موارد را چک کردیم که وضعیتش خوب بود،تذکراتی که دادیم این بود که نانی را که برای فروش دم در مغازه گذاشته بود را بیرون نگذارد و قوطی رانی های خالی شده ای را که گوشه ی مغازه را که برای فروش گذاشته بود را داخل پلاستیک بگذارد و کنار مواد غذایی نگذارد.
بعد از کمی پیاده روی وارد مغازه ی دومی شدیم،مغازه ی دومی را هم چک کردیم وهمه ی موارد ان خوب بود،در این مغازه اقای تازیکه آب مغازه را از نظر وجود کلر بررسی کرد که میزان کلر اب کم بود،بعد وارد آرایشگاه شدیم و آن جا را هم بررسی کردیم در این جا آرایشگر باید لباس مخصوص میداشت که داشت و سایر مسائل بهداشتی و همچنین پروانه بهداشتی را بررسی کردیم در مورد جمع کردن موهای ریخته شده و جمع کردن انها،و برداشتن ظرفی حاوی ماری که داخل الکل بود را از ظرف کمک های اولیه بردارد.اقای تازیکه شانه و تیغ ها و درباره ی ضدعفونی کردن ان سوال کرد که او هم جواب داد و البته ایراداتی هم داشت.بعد از ان به یک مغازه میوه فروشی دیگر رفتیم که این مغازه قبلا به علت تداخل صنفی قبلا دادگاهی شده بود.آن جا را هم بررسی کردیم و آب آن جا را هم از نظر وجود کلر بررسی کردیم.
پس از آن برگشتیم.
چند مورد مادر باردار جهت کنترل و چند نوزاد امدند که کارهای آنها را انجام دادیم ،سپس یک مادر باردار آمده بود که ماه هشتم بارداری اش بود وفقط دوبار جهت کنترل امده بود .پس از کمی بررسی متوجه شدیم که شوهرش سابقه ی زندان دارد ، خود خانم نیز سابقه ی اعتیاد دارد وپزشک مرکز نیز او را به پزشک روانشناس ارجاع داد که مراجعه نکرده همچنین عفونت مجاری ادراری داشته که برایش کپسول سفالکسین نسخه کردند ولی او داروها را مصرف نکرده ، وضعیت جنینش بریچ بوده،این بار هم که با برگه آزمایش آمده،دکتر برایش امپول آمپی سیلین نسخه کرد ومامای مرکز همانجا به او گفت که برود و امپولش را بگیرد در این حین دکتر برایمان درباره مشکلش حرف میزد که ناگهان خانم زرگران رفت داروخانه ولی او آنجا نرفته!
این مادر باردار به جای این که داروهایش را بگیرد مرکز را ترک کرده بود!
این خانواده به رغم پیگیری های پی در پی مرکز بهداشت به سلامت خود بچه اش اهمیت آنچنانی نمی دهد. گویا در چنین خانواده هایی چندین مشکل را با هم دارند که وضعیت بسیار بدی را برای آنها فراهم می کند.
"من این شیفت ،درباره نحوه ی بازدید از مراکز بهداشتی اطلاعات خوبی را کسب کردم ، در مورد خانم باردار هم به نظر من در چنین مراکزی وجود یک مددکار اجتماعی ضرورت دارد برای این که پرسنل مراکز بهداشتی نمی توانند پیگیر تمام کسانی که این وضعیت را دارند را باشند . یک مددکار باید باشد تا مشکل این خانواده ها بشناسد چه از لحاظ مالی ویا ... و پیگیر مشکلاتشان باشد ."
گزارش روزانه:شیفت صبح در مرکز بهداشت انجیرآب در تاریخ 10/8/90
طبق معمول هر روز من با سرویس ساعت 5/7 به سمت مرکز بهداشت انجیرآب روانه شدم و در ساعت 8 در مرکز بهداشت انجیرآب حضور داشتم. معمولا تا ساعت 9-5/9 مراجعه کننده ی بسیارکمی مراجعه کننده می امدند و امروز هم مثل بقیه ی روزها تا ساعت 10 فقط 4 مورد مادر باردار برای کنترل آمده و 2 یا 3 مورد هم امده بودند آزمایشاتشان را نشان دهند . یک کودک هم کنترل داشت که ما کارهایشان را با کمک پرسنل آنجا انجام می دادیم. تا این که حدود ساعت 10 یکی از پرسنل یک سی دی را آورد که حاوی گزارش و اطلاعاتی درباره ی تالاسمی بود که فیلم برداری بعضی قسمتها ی این مستند را در همین بیمارستان طالقانی گرگان انجام داده اند (که در ان از یک زوجی که می خواهند با هم ازدواج کنند و برای آزمایش تالاسمی آمده بودند مصاحبه شده، همچنین با پزشک متخصص خون و انکولوژی و بعضی از بیماران هم مصاحبه شده که به طور صریح از مردم می خواستند که حتما قبل از ازدواج ، یا حتی قبل از صیغه ی محرمیت که زوجین دلبسته هم شوند مشاوره و ازمایش انجام دهند.)
به همراه دو تن از پرسنل آماده شدیم و به سمت پایگاهی که سخنرانی و مشاوره انجام می شد روانه شدیم. وقتی ما رسیدیم تقریبا 15 دقیقه مانده به 11 بود . ما یک ربع منتظر ماندیم .سپس مراجعه کننده ها می امدند .ولی متاسفانه فقط 6 نفر از اهالی آن منطقه امدند. حدود ساعت 11 و ده دقیقه ابتدا سی دی ای را که محتوی مستند درباره ی تالاسمی است گذاشته و سپس خانم حسینی هم صحبت کردند سپس خانم ها هم از مثال هایی از تالاسمی که دیده بودند را بازگو می کردند و خود انها هم واقف شدند که قبل از ازدواج آزمایش انجام دهند و می کفتند که در کل تا حد امکان ازدواج فامیلی نداشته باشند. کارگاه حدود 20 دقیقه طول کشید .در ساعت 5/11 کارگاه تمام شد و در این حین هم خانم دکتر جرجانی جهت بازدید از کارگاه آمده بودند .از کارگاه برگزار شده هم عکس هایی گرفتم و سپس ما به سمت مرکز بهداشت حرکت کردیم.
به هریک از مراجعه کنندگان درباره ی بیماری تالاسمی و پیشگیری از ان بروشوری داده شد، پذیرایی هم انجام شد. و بدین ترتیب کارگاه اتمام یافت.
- نکته ای که در کارگاه توجه مرا به خود مشغول کرد این بود که مراجعه کنندگان بسیار کم بودند و حتی نیمی از آنها را با تلفن زدن آوردند ، نمی دانم آیا این به علت اطلاع رسانی ضعیف بوده ( البته پرسنل گفتند که اطلاع رسانی از طریق کسانی که خانه بهداشت می امدند و تاکید می کردند که به همسایه ها اطلاع دهند.)
-این جا احساس کردم هرم نیازهای مازلو در این جا کاملا انطباق دارند . مردم این قسمت از شهر گرگان وضعیت اقتصادی خوبی ندارند و به نظر من هر فردی تا زمانی که نیازهای فیزیولوژیکش تامین نشود ( یا در حد متوسط)، به نیازهای دیگر(از جمله سلامتی و ...) زیاد توجه نمی کند.در این قسمت از شهر خاناده های زیادی هستند که شرایط مالی خوبی ندارند ، وقتی که پرونده ی زنان بارداری که برای کنترل می امدند را میدیم می توان گفت نیمی از انها شوهرانشان سابقه زندان را دارند، اعتیاد نیز در این جا زیاد است حتی در بعضی از خانم ها هم دیده می شود .
- من نمی دانم ایا مردم این جا عضو کمیته امداد، بهزیستی و یا سایر ارگان ها هستند یا نه، ولی بعضی از خانواده ها شرایط تاسف باری دارند که باید به نظر من مشکل این مردم را ریشه ای حل کرد . مشکلات این مردم مثل یک زنجیره است که با یکدیگر ارتباط دارند و نقص در هر قسمت باعث ایجاد یک سیکل معیوب می شود . از جمله وجود کودکان کار، اعتیاد، فقر، کم سوادی یا بی سوادی،کمبود آگاهی ، زندان و ...
نكات مهم:
كليه داوطلبين ازدواج بايستي قبل از جاري شدن صيغه محرميت يا عقد شرعی آزمایش تالاسمی انجام دهند.
ناقل تالاسمي هيچ مشكلي ندارد اهميت ناقل بودن زماني است كه كه همسر انتخابي فرد ناقل و چنانچه هردو نفر (زوج و زوجه) ناقل باشند بايستي پيش از هر اقدامي مشاوره تالاسمي در مركز بهداشتي درماني ويژه مشاوره تالاسمي انجام شودباشد.
والديني كه زوج مينور هستند و فرزند سالمی دارند باید حتماً از وقوع بارداري مجدد خودداري نمايند تا شاهد رنج و مرگ زودرس كودك مبتلا به تالاسمي شديد و فشارهاي اقتصادي ناشي از هزينه هاي درماني وي نباشند.
:
گزارش روزانه:شیفت صبح ، در تاریخ:29/6/90
من طبق معمول هر ساعت یک ربع به 8 به سمت مرکز بهداشت سر خواجه حرکت می کردم و در ساعت 8 در مرکز بهداشت حضور داشتم.
در مراکز بهداشت معمولا تا ساعت 5/9 بازدید کننده ی کمی می اید یا اصلا نمی اید که در این شیفت هم فقط یک خانم در ساعت 45/8 امد و خواست که به ائو وسیله ی پیشگیری بدهیم ، پرونده اش را دراورده وسیله ی پیشگیری را داده و در پرونده ثبت کردیم. مدتی بعد هم یک خانم که به تازگی دخترش را به مهد کودک فرستاده بود به خاطر شپش و رشکی که به موی سر بچه اش افتاده بود نگران بود که به او شامپوی (پرمترین) را دادند و درباره ی نحوه ی استفاده از شامپو توضیح داد در مورد استفاده ی خانوادگی و رعایت نکات بهداشتی توضیح داده شود.در این میان نیز من هم در وقت استراحت در اتاق مامایی می رفتم و کتاب بهداشت جامعه را مطالعه می کردم حدود 3-4 مادر باردار امده اند برای تشکیل پرونده که من و دانشجویان دیگر به کمک ماماهای بخش مارها را انجام دادیم . من در این میان معاینه ی رحم را یاد گرفتم ،حدود 2-3 نوزاد تازه متولد شده (15 روزه) را را نیز آوردند که کنترل آنها را به کمک سایر دانشجویان انجام دادیم ، در این میان ما نیز تا جایی که می توانستیم اموزش می دادیم (البته به طور کامل نمی توانستیم آموزش دهیم ولی سعیمان را می کردیم.)
یک خانم هم آمده بود برای گذاشتن آی یو دی امده بودکه یکی از پرسنل مرکز این کار را انجام داد و من هم در انجا نظاره گر بودم . همچنین سه مورد تزریق واکسن بود (18 ماهگی و 1 سالگی) که کار واکسیناسیون را ماماهای بخش انجام می دادند تا حدود ساعت 12 که مرکز خلوت شده بود و ما با اجازه ی مسئول مرکز از بخش بیرون امدیم.
"در آیودی گذاری زمان بسیار مهم است . این کار باید در عرض کمتر از 5 دقیقه انجام شود . همچنین باید در 5 روز اول قائدگی باشد. و به زنانی که چند بچه دارند توصیه می شود. به زنانی که تا به حال بچه دار نشده اند توصیه نمی شود."
Email:a.gharinjig@gmial.com
سه موردگزارش روزانه
گزارش روزانه در مرکز بهداشت انجیرآب در تاریخ 2/8/90
امروز صبح با سرویس ساعت 7ونیم به سمت مرکز بهداشت انجیر آب حرکت کردم و در ساعت 7 و45دقیقه در مرکز بهداشت حضور داشتم. طبق معمول تا ساعت 9 و نیم فقط دویا سه مراجعه کننده داشتیم که بعد از آن کمی مرکز شلوغ شد که به همراه دانشجویان ....و با کمک پرسنل مرکز کارها را انجام میدادیم که حدود ساعت 10و ربع کمی خلوت تر شد. در این زمان ما به همراه آقای تازیکه که مسئول بهداشت محیط مرکز بود برای بازدید از دومغازه ی خواروبار فروشی و یک آرایشگاه مرکز را ترک کردیم و پیاده برای بازدید رفتیم(مکان های بازدید زیاد دور نبودند)،در مسیر آقای تازیکه فرم آیین نامه ی مقررات بهداشتی سوپر مارکت، خوار وبار و لبنیات فروشی را به ماداد و درباره ی آیین نامه و این که در بازدید باید به چه مواردی توجه کنیم*!
*(باید به گواهینامه بهداشتی و تاریخ آن که باید هر 3سال تمدید شود و همچنین در داخل مغازه به وضعیت بهداشت عمومی از جمله سطل زباله و داشتن پلاستیک ،وجود یا عدم وجود دماسنج داخل یخچال،تاریخ انقضا موادی که به فروش می رسد، وجود یا عدم وجود کپسول آتش نشانی،وجود سینک دستشویی و ...توجه کرد)
وارد مغازه ی اولی شدیم،پروانه مجوز بهداشتی را چک کرده و کپسول آتش نشانی، کاشی کاری مغازه، دماسنج، سطل آشغال،کف ساختمان، دیوار، تاریخ انقضا و سایر موارد را چک کردیم که وضعیتش خوب بود،تذکراتی که دادیم این بود که نانی را که برای فروش دم در مغازه گذاشته بود را بیرون نگذارد و قوطی رانی های خالی شده ای را که گوشه ی مغازه را که برای فروش گذاشته بود را داخل پلاستیک بگذارد و کنار مواد غذایی نگذارد.
بعد از کمی پیاده روی وارد مغازه ی دومی شدیم،مغازه ی دومی را هم چک کردیم وهمه ی موارد ان خوب بود،در این مغازه اقای تازیکه آب مغازه را از نظر وجود کلر بررسی کرد که میزان کلر اب کم بود،بعد وارد آرایشگاه شدیم و آن جا را هم بررسی کردیم در این جا آرایشگر باید لباس مخصوص میداشت که داشت و سایر مسائل بهداشتی و همچنین پروانه بهداشتی را بررسی کردیم در مورد جمع کردن موهای ریخته شده و جمع کردن انها،و برداشتن ظرفی حاوی ماری که داخل الکل بود را از ظرف کمک های اولیه بردارد.اقای تازیکه شانه و تیغ ها و درباره ی ضدعفونی کردن ان سوال کرد که او هم جواب داد و البته ایراداتی هم داشت.بعد از ان به یک مغازه میوه فروشی دیگر رفتیم که این مغازه قبلا به علت تداخل صنفی قبلا دادگاهی شده بود.آن جا را هم بررسی کردیم و آب آن جا را هم از نظر وجود کلر بررسی کردیم.
پس از آن برگشتیم.
چند مورد مادر باردار جهت کنترل و چند نوزاد امدند که کارهای آنها را انجام دادیم ،سپس یک مادر باردار آمده بود که ماه هشتم بارداری اش بود وفقط دوبار جهت کنترل امده بود .پس از کمی بررسی متوجه شدیم که شوهرش سابقه ی زندان دارد ، خود خانم نیز سابقه ی اعتیاد دارد وپزشک مرکز نیز او را به پزشک روانشناس ارجاع داد که مراجعه نکرده همچنین عفونت مجاری ادراری داشته که برایش کپسول سفالکسین نسخه کردند ولی او داروها را مصرف نکرده ، وضعیت جنینش بریچ بوده،این بار هم که با برگه آزمایش آمده،دکتر برایش امپول آمپی سیلین نسخه کرد ومامای مرکز همانجا به او گفت که برود و امپولش را بگیرد در این حین دکتر برایمان درباره مشکلش حرف میزد که ناگهان خانم زرگران رفت داروخانه ولی او آنجا نرفته!
این مادر باردار به جای این که داروهایش را بگیرد مرکز را ترک کرده بود!
این خانواده به رغم پیگیری های پی در پی مرکز بهداشت به سلامت خود بچه اش اهمیت آنچنانی نمی دهد. گویا در چنین خانواده هایی چندین مشکل را با هم دارند که وضعیت بسیار بدی را برای آنها فراهم می کند.
"من این شیفت ،درباره نحوه ی بازدید از مراکز بهداشتی اطلاعات خوبی را کسب کردم ، در مورد خانم باردار هم به نظر من در چنین مراکزی وجود یک مددکار اجتماعی ضرورت دارد برای این که پرسنل مراکز بهداشتی نمی توانند پیگیر تمام کسانی که این وضعیت را دارند را باشند . یک مددکار باید باشد تا مشکل این خانواده ها بشناسد چه از لحاظ مالی ویا ... و پیگیر مشکلاتشان باشد ."
گزارش روزانه:شیفت صبح در مرکز بهداشت انجیرآب در تاریخ 10/8/90
طبق معمول هر روز من با سرویس ساعت 5/7 به سمت مرکز بهداشت انجیرآب روانه شدم و در ساعت 8 در مرکز بهداشت انجیرآب حضور داشتم. معمولا تا ساعت 9-5/9 مراجعه کننده ی بسیارکمی مراجعه کننده می امدند و امروز هم مثل بقیه ی روزها تا ساعت 10 فقط 4 مورد مادر باردار برای کنترل آمده و 2 یا 3 مورد هم امده بودند آزمایشاتشان را نشان دهند . یک کودک هم کنترل داشت که ما کارهایشان را با کمک پرسنل آنجا انجام می دادیم. تا این که حدود ساعت 10 یکی از پرسنل یک سی دی را آورد که حاوی گزارش و اطلاعاتی درباره ی تالاسمی بود که فیلم برداری بعضی قسمتها ی این مستند را در همین بیمارستان طالقانی گرگان انجام داده اند (که در ان از یک زوجی که می خواهند با هم ازدواج کنند و برای آزمایش تالاسمی آمده بودند مصاحبه شده، همچنین با پزشک متخصص خون و انکولوژی و بعضی از بیماران هم مصاحبه شده که به طور صریح از مردم می خواستند که حتما قبل از ازدواج ، یا حتی قبل از صیغه ی محرمیت که زوجین دلبسته هم شوند مشاوره و ازمایش انجام دهند.)
به همراه دو تن از پرسنل آماده شدیم و به سمت پایگاهی که سخنرانی و مشاوره انجام می شد روانه شدیم. وقتی ما رسیدیم تقریبا 15 دقیقه مانده به 11 بود . ما یک ربع منتظر ماندیم .سپس مراجعه کننده ها می امدند .ولی متاسفانه فقط 6 نفر از اهالی آن منطقه امدند. حدود ساعت 11 و ده دقیقه ابتدا سی دی ای را که محتوی مستند درباره ی تالاسمی است گذاشته و سپس خانم حسینی هم صحبت کردند سپس خانم ها هم از مثال هایی از تالاسمی که دیده بودند را بازگو می کردند و خود انها هم واقف شدند که قبل از ازدواج آزمایش انجام دهند و می کفتند که در کل تا حد امکان ازدواج فامیلی نداشته باشند. کارگاه حدود 20 دقیقه طول کشید .در ساعت 5/11 کارگاه تمام شد و در این حین هم خانم دکتر جرجانی جهت بازدید از کارگاه آمده بودند .از کارگاه برگزار شده هم عکس هایی گرفتم و سپس ما به سمت مرکز بهداشت حرکت کردیم.
به هریک از مراجعه کنندگان درباره ی بیماری تالاسمی و پیشگیری از ان بروشوری داده شد، پذیرایی هم انجام شد. و بدین ترتیب کارگاه اتمام یافت.
- نکته ای که در کارگاه توجه مرا به خود مشغول کرد این بود که مراجعه کنندگان بسیار کم بودند و حتی نیمی از آنها را با تلفن زدن آوردند ، نمی دانم آیا این به علت اطلاع رسانی ضعیف بوده ( البته پرسنل گفتند که اطلاع رسانی از طریق کسانی که خانه بهداشت می امدند و تاکید می کردند که به همسایه ها اطلاع دهند.)
-این جا احساس کردم هرم نیازهای مازلو در این جا کاملا انطباق دارند . مردم این قسمت از شهر گرگان وضعیت اقتصادی خوبی ندارند و به نظر من هر فردی تا زمانی که نیازهای فیزیولوژیکش تامین نشود ( یا در حد متوسط)، به نیازهای دیگر(از جمله سلامتی و ...) زیاد توجه نمی کند.در این قسمت از شهر خاناده های زیادی هستند که شرایط مالی خوبی ندارند ، وقتی که پرونده ی زنان بارداری که برای کنترل می امدند را میدیم می توان گفت نیمی از انها شوهرانشان سابقه زندان را دارند، اعتیاد نیز در این جا زیاد است حتی در بعضی از خانم ها هم دیده می شود .
- من نمی دانم ایا مردم این جا عضو کمیته امداد، بهزیستی و یا سایر ارگان ها هستند یا نه، ولی بعضی از خانواده ها شرایط تاسف باری دارند که باید به نظر من مشکل این مردم را ریشه ای حل کرد . مشکلات این مردم مثل یک زنجیره است که با یکدیگر ارتباط دارند و نقص در هر قسمت باعث ایجاد یک سیکل معیوب می شود . از جمله وجود کودکان کار، اعتیاد، فقر، کم سوادی یا بی سوادی،کمبود آگاهی ، زندان و ...
نكات مهم:
كليه داوطلبين ازدواج بايستي قبل از جاري شدن صيغه محرميت يا عقد شرعی آزمایش تالاسمی انجام دهند.
ناقل تالاسمي هيچ مشكلي ندارد اهميت ناقل بودن زماني است كه كه همسر انتخابي فرد ناقل و چنانچه هردو نفر (زوج و زوجه) ناقل باشند بايستي پيش از هر اقدامي مشاوره تالاسمي در مركز بهداشتي درماني ويژه مشاوره تالاسمي انجام شودباشد.
والديني كه زوج مينور هستند و فرزند سالمی دارند باید حتماً از وقوع بارداري مجدد خودداري نمايند تا شاهد رنج و مرگ زودرس كودك مبتلا به تالاسمي شديد و فشارهاي اقتصادي ناشي از هزينه هاي درماني وي نباشند.
:
گزارش روزانه:شیفت صبح ، در تاریخ:29/6/90
من طبق معمول هر ساعت یک ربع به 8 به سمت مرکز بهداشت سر خواجه حرکت می کردم و در ساعت 8 در مرکز بهداشت حضور داشتم.
در مراکز بهداشت معمولا تا ساعت 5/9 بازدید کننده ی کمی می اید یا اصلا نمی اید که در این شیفت هم فقط یک خانم در ساعت 45/8 امد و خواست که به ائو وسیله ی پیشگیری بدهیم ، پرونده اش را دراورده وسیله ی پیشگیری را داده و در پرونده ثبت کردیم. مدتی بعد هم یک خانم که به تازگی دخترش را به مهد کودک فرستاده بود به خاطر شپش و رشکی که به موی سر بچه اش افتاده بود نگران بود که به او شامپوی (پرمترین) را دادند و درباره ی نحوه ی استفاده از شامپو توضیح داد در مورد استفاده ی خانوادگی و رعایت نکات بهداشتی توضیح داده شود.در این میان نیز من هم در وقت استراحت در اتاق مامایی می رفتم و کتاب بهداشت جامعه را مطالعه می کردم حدود 3-4 مادر باردار امده اند برای تشکیل پرونده که من و دانشجویان دیگر به کمک ماماهای بخش مارها را انجام دادیم . من در این میان معاینه ی رحم را یاد گرفتم ،حدود 2-3 نوزاد تازه متولد شده (15 روزه) را را نیز آوردند که کنترل آنها را به کمک سایر دانشجویان انجام دادیم ، در این میان ما نیز تا جایی که می توانستیم اموزش می دادیم (البته به طور کامل نمی توانستیم آموزش دهیم ولی سعیمان را می کردیم.)
یک خانم هم آمده بود برای گذاشتن آی یو دی امده بودکه یکی از پرسنل مرکز این کار را انجام داد و من هم در انجا نظاره گر بودم . همچنین سه مورد تزریق واکسن بود (18 ماهگی و 1 سالگی) که کار واکسیناسیون را ماماهای بخش انجام می دادند تا حدود ساعت 12 که مرکز خلوت شده بود و ما با اجازه ی مسئول مرکز از بخش بیرون امدیم.
"در آیودی گذاری زمان بسیار مهم است . این کار باید در عرض کمتر از 5 دقیقه انجام شود . همچنین باید در 5 روز اول قائدگی باشد. و به زنانی که چند بچه دارند توصیه می شود. به زنانی که تا به حال بچه دار نشده اند توصیه نمی شود."