پل کوک؛ پسر ۱۳ ساله با سرطان استخوان پیشرفته
تومور در بالای زانوی او قرار دارد و تقریبا در حال گسترش می باشد. پزشکان نگران هستند زیرا سرطان به زودی به ریه های او متاستاز خواهد داد، در این صورت سرطان منجر به مرگ او در مدت یک سال خواهد شد.
تیم پزشکی آمپوتاسیون پای او را هر چه زودتر به دلیل گسترش سرطان پیشنهاد دادند. تخمین موفقیت درمان ترکیبی با آمپوتاسیون فوری و شیمی درمانی ۶۵ درصد می باشد.
پدر و مادر پل درخواست آمپوتاسیون را نپذیرفتند. آن ها از مسیحیان اصولگرا می باشند که به طور جدی تردید در طب رایج دارند و تمایل دارند پل را به یک کلینیک خصوصی طب مکمل یا جایگزین در کارستاریکا بفرستند. در این کلنیک درمان سرطان با رژیم های غذایی مخصوص و گیاهان و غضروف کوسه انجام می شود. این درمان ها از نظر تیم پزشکی به عنوان درمان بی فایده تشخیص داده می شود و باعث خواهد شد که پل در کلینیک بمیرد.
پل در مشورت با والدین و دیدگاه آنها به این تصمیم می رسد که پایش را حفظ کند. پل پسری با هوش و خوش صحبت و کاملا آگاه نسبت به وضع خطرناک خود است.
هیج کس از والدین این سوال را نپرسید که ایا انها عشق بی قید و شرط نسبت به پل دارند و این حقیقت که انها خالصانه سعی در نجات جان پسرشان با نام دین دارند.
طبق پیشنهاد خدمات اجتماعی پل می بایست از تحت کفالت والدین خود خارج شود و از طریق قطع عضو و شیمی درمانی معالجه او پیگیری شود.
چه کسی تصمیم گیرنده در معالجه پل است؟ ایالت و یا خودش و یا والدینش؟ آیا پزشکان این مسئولیت را دارند مداخله کنند؟ علیه خواسته خانواده؟ به این معنی که قصد نجات جان او را دارند؟ و یا احترام به خواسته های خانواده و ارزش های بنیادین؟
بسم الله الرحمن الرحیم