زندگی یک پاداش است نه یک مکافات. فرصتی است کوتاه تا ببالی، بیابی، بدانی، بیاندیشی، بفهمی و زیبا بنگری و در نهایت در خاطره ها بمانی.
نمی دونم چطور می تونم این واقعه رو توصیف کنم. گاهی اوقات در شرایطی قرار می گیریم که صحبت کردن در موردشون سخته و شاید نتونی اون حسی رو که تجربه کردی به درستی بیان کنی.
دیشب من و همکارانم در شیفت شب ، کشیک متفاوتی رو تجربه کردیم. یک مورد brain death که به توافق خانواده ، قرار بود برای اهدای عضو به تهران اعزام بشه.آخرین مراقبتها از چنین بیماری و آماده کردن برای اعزام به تهران به کنار و تحمل فشار روحی و روانی ناشی از این مراقبت ها واقعا طاقت فرساست. معاینات مکرر متخصصین مختلف (نورولوژی، جراح مغز و اعصاب ،پزشکی قانونی و .....) و انجام تست های زمان بر! تلاش چهار ساعت و نیمه ما تا نیمه شب برای اطمینان از عدم وجود حیات در یک انسان برای زندگی بخشیدن به چند انسان دیگر .
دیشب برای اولین بار در کار پرستاری، نتونستم جلوی گریه هامو بگیرم شاید دردناک ترین لحظه زمانی بود که همگی تا جلوی آمبولانس بدرقه اش کردیم .زیر همون باران در ساعات اولیه چهارشنبه که توصیفش کردید. شاید آسمان هم برای این ایثار گریه می کرد. الان در اتاق عمل بیمارستان امام خمینی تهرانه و آخرین خبری که ازش دارم اینه که فعلا کلیه ها و کبد ش قابل اهداست ........
اندام های خود را به بهشت نبرید، بهشت می داند که ما همینجا به آن نیازمندیم ...
فرناز فرهی
توسط: الهه
سلام من واقعا به اون خانواده بخاطره این ازخودگذشتگی و صبر تبریک میگم خدا عزیز ازدست رفته شونو بیامرزه
بسم الله الرحمن الرحیم