کودک ۱۲ ساله مبتلا به سرطان طی یکسال تحت رژیم های درمانی متعددی برای سرطان طی یکسال قرار می گیرد که هیجکدام موفقیت امیز نمی باشند. درمان های جدید تعدادی مزایایی را دارند اما بعید به نظر می اید که انها منجر به بهبودی کامل بیمار شوند.
نتایج تحقیقات بالینی نشان می دهد که این درمان ها بین چند ماه تا یک سال از بقا را برای بیمار دارند.
متخصصین بیمارستان در مورد درمان های جدید با والدین کودک صحبت می کنند اما والدین رضایت به معالجه کودک با این درمانها نمی دهند.
والدین نگران عوارض جانبی بالقوه داروهای جدید هستند و بیان می دارند کودک انها به اندازه کافی در یکسال از درمان ها رنج برده است.
در نظر بگیرید که پزشکان چه اقدامی باید انجام بدهند و چه عواملی را باید در نظر بگیرند.
یک مورد مشابه دیگر :
یک کودک ۱۲ ساله تحت رژیم های درمانی متعدد طی یک سال قرار می گیرد که درمان ها مذکور بی فایده بودند. خانواده متوجه می شوند که یک درمان جدید که تحقیقات بالینی بر روی ان صورت گرفته طول زندگی بیما را بین چند ماه تا یکسال افزایش می دهد. در نتیجه پیشنهاد می دهند که این درمان برای کودک انها انجام شود. اما متخصصین بیمارستان معتقدند این درمان سودی برای کودک ندارد و همچنین معتقدند که عوارض جانبی این درمان اغلب می تواند ناتوان کننده هم باشد.
در نظر بگیرید که پزشکان چه اقدامی باید انجام دهند و چه عواملی باید در نظر گرفته شو د.
راهی که این دو سناریو را متفاوت می کند بیان دارید و
ایا این تفاوت ها به روش های مختلف اخلاقی منجر می شود؟
تناقضات اخلاقی اساسی در این دو گزارش مورد را تشخیص دهید .
ایا بیشتر از یک تناقض در این مورد وجود دارد؟