توسط: سارینا
سلام.
من یه دختر 12 ساله هستم متاسفانه من از بچگی به این بیماری دچار بودم و
همیشه حسرت می خوردم تازه کناره چشمم و روی پیشونیم هم از این لکه ها وجود
داره تازه دور دهنم هم پر از کک و مک هست که نشونه ی این بیماریه
واقعا من نمی دونم چیکار کنم همش با خودم می گم یعنی کسی من رو دوست داره
یعنی وقتی بزرگ شدم کسی میاد خواستگاریم. وقتی که بهش بگم من
نوروفیبروماتوز دارم بی معطلی از خانه میره بعضی موقع ها هم با خودم میگم
یعنی من بچه دار میشم؟ تمام بدن من پر از این لکه ها است لکه های کوچک و
بزرگ یک لک خیلی بزرگ هم روی کمرم هست اندازه ی یک کف دسته
من همیشه میرم تو اتاقم در و می بندم و میشینم گریه می کنم.
من به پسری رو خیلی دوستش دارم. اون پسر هم چند بار به من پیشنهاد دوستی
داده اما من رد کردم می دونم اگه بهش بگم که من نوروفیبروماتوز دارم دیگه
دلش نمی خواد باهام دوست باشه
آخه پسرها شما بگین دلتون می خواد بایه همچین دختری دوست باشین و باهاش ازدواج کنین و باهاش باشین؟
همش دلم می خواد خودمو بکشم
اگر من چیزی را بنویسم ممکن است بگویید درد ما را نمی داند، اما سارینای عزیز ارزش انسان به این نیست که پسری او را دوست داشته باشد یا نداشته باشد اگرچه مورد محبت واقع شدن نیاز اصیل هر انسانی است اما این محبت می تواند از طرف خانواده و دوستان حقیقی شما باشد. یک راه مقابله با مشکلات این است که انسان به زندگی پشت کند و گریه و افسردگی بر او مسلط شوند و راه های بهتر دیگری هم وجود دارند .... منتظر پاسخ دوستان می شویم
تشکیل انجمن بیماران نوروفیبروماتوز در ایران آغازی خواهد بود برای این که بیماران همدیگر را بشناسند و از رنج ها و شادی های هم مطلع شوند.... بیماری نوشته بود: من هزار تا توده در پشتم دارم و یکی از آن ها در سمت چپم است که اندازه ان در حد یک توپ گلف می باشد و اطراف عصب و عضله ام قرار دارد....
توسط: ستاره
سلام سارینای نازنین. می فهمم چی میگی می خوام باهات صحبت کنم. به من ایمیل بزن و شمارت رو برام بفرست. نگران نباش. setare0388@yahoo.com
سی و یک مرداد 1391
توسط: مهتاب
سارینای عزیزم سلام
تمامی کسانی که اینجا هستن مثل شما فکر می کنن درد مشترکه غصه خوردن های ما مشترکه اما هر کسی چه جوری باهاش کنار میاد مهمه میدونم خیلی خیلی سخته.
فقط همین رو بگم راهت رو پیدا کن از هر کاری که ارومت میکنه دریغ نکن.
فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی ولاغیر.
روزهای غصه خوردن تمامی نداره اما روزهایی که بتونی کاری برای خودت کنی خیلی کمه.به امید روزی که همه مشکلات حل بشه. برایت ارزوی بهترین ها رو می کنم
با وبلاگ "مجالی برای اندیشیدن" آشنا شوید.
http://www.majalibarayeandishe.blogfa.com
اندیشه، نویسنده این وبلاگ است و یکی از دوستانی است که با بیماری نوروفیبروماتوز زندگی می کنند. قطعا تجربیات ایشان خواه مثبت خواه منفی برای سایرین حاوی درس هایی برای اندیشیدن است.
چهارم شهریور 91
توسط: اندیشه
دست از طلب بر ندارم
یا جان رسد به جانان
یا جان ز تن بر آید
تا تسلیم نباشیم هرگز مورد رحم و رحمت او قرار نمی گیریم .......
سلام سارینا جان
من امروز خیلی اتفاقی با این بیماری آشنا شدم البته من با بیماری آشنا شدم و چون یک سال قبل در ترکیه مردی با این مریضی را دیده بودم علاقه مند به تحقیق شدم.
من به عنوان یک پسر هیجده ساله این رو می تونم بگم که زیبایی انسان به ارزشی هست که خودش برای خودش می سازه.
مثلا شاید کسی با نواختن پیانو و هر ساز دیگری!
کسی با دانش ...!
و .... !
اینطوری هر کسی آرزو میکنه جای تو باشه فقط مهم اینه که مسیر خودتو پیدا کنی
و ببینی تو چه زمینه ای موفق تر هستی
من میتونم درکت کنم البته خودم به هیچ بیماری مبتلا تیستم اگه دوست داشتی میتونی از طرق ایمیل با من در ارتباط باشی ramtin.nik88@yahoo.com
داستان آنا، یک بیمار امریکایی که در شوی تلویزیونی در سال 2010 حاضر شد و زندگی با بیماریش را تعریف کرد، را نیز بخوانید این جا کلیک کنید
28 آبان1391 توسط: تنها
سلام
من هم مثل تو یک بیمار نوروفیبروماتوز هستم اولش فکر نمی کردم کس هم مثل من باشه دوست دارم بیشتر با هم آشنا بشیم
توسط: آزاده
سلام دوست عزیز
منم هم مثل شما دچار این بیماری هستم من امروز به طور اتفاقی با این سایت آشنا شدم و متوجه شدم من تنها نیستم. الان حدود 40 سال سن دارم و ازدواج نکردم به خاطر همین بیماری ترس از این که اگر طرفم بفهمد چه می شود خوشحال می شم باهتون آشنا بشم.
آدرس ایمل من azadeh2788@yahoo.com خواهش می کنم با من تماس بگیر
سوالات زیادی دارم که مثل کابوس هر شب عذابم می دهد

بسم الله الرحمن الرحیم